چاقو زدن مونیکا سلز تاریخ تنیس را در سال 1993 تغییر داد

در سن 19 سالگی، مونیکا سلز بهترین تنیس باز زن جهان بود. اما همان سال زندگی حرفه ای او نیز سقوط کرد.

مونیکا سلس در سال 1973 در خانواده ای مجارستانی در نووی ساد، یوگسلاوی سابق به دنیا آمد. هنگامی که او ۱۱ ساله بود، در مسابقات اورنج بول در میامی برنده شد و سال بعد به ایالات متحده نقل مکان کرد.

در ۱۴ سالگی شروع به بازی تنیس حرفه‌ای کرد و در ماه می ۱۹۸۹ در مسابقاتی در هیوستون مقابل کریس اورت قهرمان شد. او در ۱۶ سالگی شماره ۶ WTA (انجمن تنیس زنان) بود. /p>

آغاز حرفه قابل توجه خود 

در تنها 16 و نیم سالگی، مونیکا سلز جوانترین برنده رقابت و شماره یک لیست WTA شد! تنها یک ماه بعد، در سال 1990، مونیکا استفی گراف را شکست داد و رولان گاروس را در پاریس برد. در حالی که گراف بر کل جهان تسلط داشت، سلس او را از سلطنت خلع کرد.

این نوجوان در دو فصل 9 گرند اسلم و 53 عنوان قهرمانی کسب کرد و 16 میلیون دلار به دست آورد. از ژانویه 1991 تا فوریه 1993، مونیکا از 34 فینال به 33 رسید. او 22 تای آنها را برد. او 159 برد و 12 شکست (92.9 درصد بردها) داشت.

مونیکا سلز بر دنیای تنیس حکمرانی کرد تا اینکه یک روز بهاری همه چیز تغییر کرد قبل از اینکه بتوانید بگویید چاقو.

یک بزدل ناگهانی. خنجر به پشت او بزنید

بزرگترین رسوایی تاریخ تنیس در 30 آوریل 1993 برای او اتفاق افتاد. مونیکا در یک مسابقه یک چهارم نهایی مقابل Magdalena Maleeva بلغارستانی در هامبورگ بازی می کرد.

در طول استراحت نوشیدنی در ست دوم، سلس به جلو خم شد. وقتی درد ناگهانی در کمرش احساس کرد کمی آب بخورد. او برگشت و مردی با کلاه را دید که به او تمسخر می کند. GÜnter Parche، یکی از طرفداران وسواس استفی گراف، چاقویی به طول 9 اینچ را به پشت مونیکا زد. خیلی درد داشت، اما او هنوز نفهمید که چه خبر است. او دوباره به او حمله کرد.

اوایل دهه 1990 بود و حملات تروریستی رایج نبود. در آن زمان هیچ کس فکر نمی کرد کسی بتواند در زمین تنیس به بازیکنی حمله کند. هیچ کس مسابقات را مخاطره آمیز و نیازمند امنیت خاصی نمی دانست.

سلس قبلاً به دلیل سیاست تهدیداتی دریافت کرده بود.

سلس به شدت آسیب دید، اما خوش شانس بود، چاقو را لمس نکرد ستون فقرات او

این مرد 38 ساله عجیب و غریب می خواست به او صدمه بزند و استفی گراف محبوبش را دوباره شماره یک کند. خوشبختانه، او با اولین فشار، ستون فقرات و اندام های حیاتی سلس را از دست داد.

Monica Seles Stabbing تاریخچه تنیس را در سال 1993 تغییر داد

او بسیار خوش شانس بود،” دکتر پیتر ویند گفت. “نه ریه ها و نه تیغه های شانه تحت تاثیر قرار نگرفتند. مونیکا هنوز از شوک رنج می برد و شب را برای مشاهده می ماند.

و خوشبختانه، سلس یک محافظ داشت که پرید تا دیگر پارچه را از چاقو زدن دوباره به او باز دارد و او را محکم با گردن گرفت.

با تشکر از داوری که گفت “زمان” به نشانه پایان استراحت، مونیکا خم شد تا کمی آب بیشتری بنوشد. اگر او نبود، زخمش خیلی بیشتر از یک اینچ عمق داشت. در عوض، نخاع، قلب و ریه‌های او دچار مشکل می‌شدند. با این حال، حال او خوب نبود.

تماشاگرانی که علیه سلس تشویق می‌کردند، شوکه شده بودند و به دختر جوانی که در زمین خم شده بود نگاه می‌کردند، پیراهن تنیس سفیدش را با لکه‌ای قرمز پوشانده بود.

با همراهی مادر و برادرش، مونیکا با عجله وارد زمین شد. به سمت بیمارستان. استفی گراف برای دیدن او از آنجا عبور کرد و سپس با عجله به مسابقات بازگشت. برای هر دو دختر، تنیس تمام چیزی بود که در زندگی داشتند.

تمام این تجربه مونیکا را شوکه کرد:

من در اوج دنیا بودم،” او بعداً در مصاحبه خود با شرکت Fast، “ گفتو لحظه بعد در بیمارستان هستم.

چند هفته اول پس از حمله، او حتی نمی توانست دستش را تکان دهد. با این حال، او امیدوار بود که به بازی تنیس ادامه دهد، غافل از تأثیر ضربه چاقو بر او. او در کمتر از یک ماه از زخم به طور فیزیکی بهبود یافت، اما این حمله سال‌ها او را متلاشی کرد.

Günter Parche قصد داشت کار مونیکا را به پایان برساند

قبل از این حادثه، ضارب او هرگز از شهر کوچک خود در آلمان شرقی بیرون نیامده بود. اما آن روز صبح، پارچه یک سوسیس، 3000 مارک دویچه، و یک چاقوی آشپزخانه بسته بندی کرد و با عصبانیت به ایستگاه قطار رفت و مصمم بود همه این کارها را برای استفی انجام دهد.

او سه سال از مونیکا متنفر بود، و حالا یک نی. پشت شتر را شکست. اگر مجبور بود، حتی سلس را به ایستگاه بعدی او می برد — رم.

پرچه بدون محبت بزرگ شده بود. در هشت سالگی مادرش او را به عمه مجردش سپرد تا از او مراقبت کند. Günter هرگز عشق یا پیوند را تجربه نکرده بود، هرگز دوست یا تجربه جنسی نداشت. پس از اتحاد آلمان، او شغل خود را در کارخانه موتور نوردهاوزن از دست داد.

تنها چراغ راهنمای او استفی گراف بود. پارچه هر مسابقه او را در تلویزیون دنبال می کرد. عکس‌های مجله‌اش را با همان دقتی که موهایش را کنار می‌کشید، روی تاپ درشتش چسباند. برای این مرد عجیب، استفی گراف ارزشمند بود.

وقتی مونیکا سلس 16 ساله در فینال مسابقات برلین استفی شکست ناپذیر را شکست داد، پارچه می خواست خودکشی کند. بعداً سلس دوباره در رولان گاروس در سال‌های 1990 و 1992 و در استرالیا در سال 1993 قهرمان شد. حالا درد پارچه مزمن شد و او می‌خواست به سلس صدمه بزند تا دیگر نتواند بازی کند. در نهایت، او این کار را انجام داد.

استفی گراف در آن آخر هفته از سلز در بیمارستان هامبورگ بازدید کرد، اما آن دو از آن زمان به بعد کمترین تماس را داشتند. ارتباط Graf-Seles با روزهایی که اورت و ناوراتیلوا در حالی که منتظر بازی با یکدیگر در فینال گرند اسلم بودند، یک شیرینی به اشتراک می‌گذاشتند.

محاکمه دادگاه

در دادگاه، پارچه توضیح داد که استفی چشمانی مانند الماس و موهایی مانند ابریشم دارد. بهشت او را نزد ملت آلمان فرستاده بود. الهه ای برای پرستش.

گاهی برای او یادداشت می فرستاد. گاهی گل. گاهی اوقات پول. و گاهی برای هر روزنامه نگاری که به خاطر بازی گراف از او انتقاد می کرد، نامه می نوشت. آنها بهتر است به سخنان خود در مورد او توجه کنند. او آنجا بود تا از او محافظت کند.

شاهدان مرجع در دادگاه تصمیم گرفتند که او یک متعصب با اختلال شخصیت شدید است.

در نهایت، پارچه به دلیل بیماری روانی اش بیش از یک مجازات تعلیقی محکوم شد. 

ناامیدی و افسردگی

زندگی مونیکا هرگز مثل قبل نشد. بوده. پارچه به چیزی که می خواست رسید. او بذری از ترس را در مونیکا کاشت که سال ها مانند علف های هرز شکوفا شد. او دیگر احساس برنده بودن نمی کرد.

به غیر از اضافه وزن او، تشخیص های دیگر نیز مدام در حال افزایش است. حالا او از PTSD، اضطراب، افسردگی و اختلال خواب رنج می برد. در هر کنفرانس مطبوعاتی، روزنامه نگاران مدام از او می پرسیدند که چه زمانی قرار است بازنشسته شود یا وزن کم کند. آنا کورنیکووا و ماریا شاراپووا روی صحنه رفتند. برای اولین بار در تنیس، یک بازیکن باید خوش قیافه نیز باشد.

در نهایت، مونیکا به دلیل مصدومیت شدید خود مجبور شد در سال 2003 بازنشسته شود. او یک بار دیگر به دادگاه بازگشت و سرانجام در سال 2008 بازنشسته شد. او از آن دختر نوجوان جسوری که وقتی شرایط سخت می‌شد شکست نمی‌خورد بسیار فاصله داشت.

اما او فقط تسلیم نشد. .

سلس برمی گردد

در سال 1995، سلس به تنیس رقابتی بازگشت. WTA تصمیم گرفت تا رتبه او در رتبه دوم باقی بماند. 1، در کنار گراف. در تورنتو، سلس’ اولین تورنمنت برگشت، او بدون انداختن یک ست عنوان قهرمانی را به دست می آورد.

بعد از آن یو اس اوپن بود، جایی که سلز یک حرکت فوق العاده به فینال انجام داد و یک سه ست دراماتیک را به گراف، 7-6 (6)، 0-6، 6-3 از دست داد. اما همان‌طور که سلس می‌توانست بازی کند، که با بالا بردن نهمین و در نهایت آخرین جایزه مهم خود در اوپن استرالیا ۱۹۹۶ برجسته شد، او هرگز آن بازیکن بی‌باکی که قبل از چاقوکشی بود، نبود.

اگرچه تعیین اینکه چگونه یک رویداد ممکن است بر نتایج آینده تأثیر بگذارد هرگز آسان نیست، در واقع، اگر این تراژدی اتفاق نمی افتاد، تاریخ تنیس بسیار متفاوت به نظر می رسید.

مونیکا سلز متفاوت شروع کرد.

از آنجایی که او موقعیت شماره یک خود را از دست داد و پدرش بلافاصله پس از مصدومیت بیمار شد، سلس مجبور شد معنایی را در خارج از زمین تنیس پیدا کند.

زمانی که پدرش در سال 1998 بر اثر سرطان درگذشت، مونیکا بیش از پیش احساس کرد که از ورزش حرفه ای جدا شده است. برای بهبودی شروع به نوشتن کرد. تغییر طرز فکر او آهسته و دردناک بود، اما کار کرد. از آنجایی که او دیگر مانند یک تنیس باز برتر زندگی نمی کرد، استرس او کاهش یافت. دیگر خبری از “خوردن احساسی،” همانطور که او آن را صدا می کند.

سلز در سال 2009 کتاب خود را به نام Getting a Grip: On My Body, My Mind, My Self منتشر کرد که به پرفروش‌ترین نیویورک تایمز تبدیل شد. این کتاب موفقیت اولیه او در بالای جهان را به تصویر می کشد و اینکه چگونه او همه چیز را در یک دقیقه از دست داد.

سومین کتاب او در مورد تنیسور جوان مایا صحبت می کند که زندگی اش به طرز عجیبی شبیه مونیکا است. به نظر می رسد که پس از نزدیک به سه دهه، سلس هنوز در سال 1993 از هامبورگ در حال پردازش این رویداد بود.

مونیکا سلس اکنون

در سال 2009، سلس با تاجر تام گولیسانو که با او ازدواج کرد رابطه برقرار کرد. در سال 2014. امروزه، آنها در ارائه کمک به کودکان نیازمند فعال هستند.

سلس همچنین کارهای زیادی را در دنیای حمایت از سلامت روان انجام داده است. به طور خاص، سلز اغلب در مورد اختلال پرخوری که در پی چاقو زدن خود به آن مبتلا شد، صحبت کرده است. او همچنین علاقه زیادی به سگ‌های نجات پیدا کرده است و چندین سگ از آنها را در طول سال‌ها پذیرفته است.

فکر نهایی

در تنها چند سال از دوران حرفه‌ای تنیس خود، مونیکا سلز به یکی از آنها تبدیل شد. موفق ترین بازیکنان زن تمام دوران مردم سلس را به خاطر قدرت روانی عظیمش در چالش‌برانگیزترین موقعیت‌های زمین می‌شناختند.

Rate article
FabyBlog
Add a comment