یک نویسنده فناوری نیکلاس جی. کار مقاله ای در مجله ای با نام آیا گوگل ما را احمق می کند نوشت؟ اینترنت با مغز ما چه می کند! که برای تأثیر اینترنت بر خرد ما بسیار مهم بود. این مقاله در نسخه ژوئیه/آگوست 2008 مجله به عنوان یک داستان جلد شش صفحه ای منتشر شد.
نیکلاس جی. کاراختلاف نظر عمده این است که اینترنت ممکن است اثرات مخربی بر شناخت ما داشته باشد که ظرفیت توجه و تفکر را کاهش دهد. علیرغم عنوان، این مقاله به ویژه صدایی علیه گوگل بلند نکرده است، اما بیشتر تحت تأثیر اینترنت و شبکه جهانی وب بر مغز ما. کار استدلال خود را در کتابی به نام The Shallows: What the Internet Is Doing To Our Brains که در ژوئن 2010 توسط W منتشر شد، بهبود بخشید. دبلیو نورتون.
چند مطالعه نگاهی به تغییر وابستگیهای شناختی کاربران اینترنت انداخته است. A UCLA مطالعه ای با هدف این سوال انجام شد که آیا وسعت فعالیت مغز واقعاً خواندن را کاهش می دهد و شاید ذهن را بیش از حد سنگین می کند. و توانایی های تصمیم گیری و استدلال پیچیده را کنترل کنید.
یک مطالعه اخیر توصیه می کند که 90 درصد از ما دچار فراموشی دیجیتال هستیم. بیش از 70 درصد از مردم شماره تلفن فرزندان خود را به خاطر نمی آورند و 49 درصد نیز شماره تلفن همسر خود را حفظ نکرده اند. در حالی که کسانی که در دنیای تلفن ثابت بزرگ شده اند هنوز می توانند دوستان خود را به یاد بیاورند’ شماره خانه های آن زمان آزمایشگاه کسپرسکی تشخیص میدهد که ما به خاطر “اثر Google”، دادهها را به حافظه تحمیل نمیکنیم. با این تصور که پاسخها فقط با یک کلیک فاصله دارند و از رفتاری مشابه با وب خوشحال میشوند، ایمن است. افزودنی به حافظه خودمان.
Dr. ماریا ویمبرکه مدرس دانشکده روانشناسی دانشگاه بیرمنگام است. او در تحقیقات خود به شرکت امنیت اینترنت خدمت کرد. او حدس میزند که اینترنت به طور کامل استراتژی مدیریت و ذخیره اطلاعات ما را دگرگون میکند، بنابراین Google Effect “ما را در به خاطر سپردن قسمتی از اطلاعات بهخوبی به یاد میآوریم، اما نه لزوماً این اطلاعات چیست. این احتمال وجود دارد که درست باشد که ما سعی نمی کنیم اطلاعات را در حافظه خود به همان میزانی که قبلا ذخیره می کردیم، ذخیره کنیم، زیرا می دانیم که اینترنت همه چیز را می داند.”
این اکتشافات دانشگاه کلمبیا را تحت تأثیر قرار می دهدپروفسور بتسی اسپاروتحقیق بر روی اثر گوگل بر روی حافظه، که مشخص کرد، “مغز ما برای حافظه به اینترنت متکی است به همان روشی که به خاطره یک دوست، یکی از اعضای خانواده یا یکی از اعضای خانواده متکی است. همکار. ما از طریق دانستن خود اطلاعات کمتر به خاطر می آوریم تا اینکه بدانیم کجا می توان اطلاعات را پیدا کرد.”
این حتی به عکس ها نیز گسترش می یابد. یک دانشگاه فیرفیلدتحقیق در سال 2003 و دریافت که عکس گرفتن حافظه ما را کاهش می دهد. از شرکت کنندگان خواسته شد تا در اطراف یک موزه کاوش کنند و کسانی که از هر شی عکس گرفتند، اشیاء و جزئیات کمتری را نسبت به کسانی که صرفاً مشاهده می کردند، به یاد آوردند. دکتر ویمبر می گوید: “میتوان حدس زد که این به خاطرات شخصی هم تسری پیدا میکند، زیرا نگاه مداوم به جهان از طریق لنز دوربین گوشیهای هوشمند ممکن است باعث شود که به تلفنهای هوشمند خود اعتماد کنیم تا خاطراتمان را برای ما ذخیره کنند. به این ترتیب، ما کمتر به خود زندگی توجه می کنیم و در به خاطر سپردن وقایع زندگی خود بدتر می شویم.”
هر چه بیشتر به وب یا فناوری وابسته باشید، بیشتر باید مبارزه کنید تا روی نوشته های طولانی متمرکز بمانید. برخی از وبلاگ نویسان نیز شروع به شکایت از این پدیده کرده اند. اسکات کارپ، که وبلاگی درباره رسانه های آنلاین می نویسد، اخیرا اعتراف کرده است که به طور کلی کتاب خواندن را کنار گذاشته است. “من یک وبلاگ بودم. رشته تحصیلی خود را در کالج روشن کرد و قبلاً [یک] کتابخوان حریص بود” او نوشت. “چه اتفاقی افتاد؟” او در پاسخ حدس میزند: “چه میشود اگر همه مطالعهام را در وب انجام دهم نه به این دلیل که روش خواندنم تغییر کرده است، یعنی فقط به دنبال راحتی هستم. اما چون طرز فکر من تغییر کرده است؟
بروس فریدمن،وبلاگ نویس او، در مورد استفاده از رایانه در پزشکی می نویسد، همچنین توضیح داده است که چگونه اینترنت عادات ذهنی او را تغییر داده است. “اکنون تقریباً کاملاً توانایی خواندن و جذب یک مقاله طولانی در وب یا چاپ را از دست دادهام. یک آسیب شناس که از مدت ها قبل در هیئت علمی دانشکده پزشکی دانشگاه میشیگان بوده است، تفکر خود را به تفصیل بیان کرد، او گفت که کیفیت “استاکاتو” به خود گرفته است که نشان دهنده روشی است که او به سرعت معابر کوتاه را اسکن می کند. متن از بسیاری از منابع آنلاین “دیگر نمیتوانم جنگ و صلح ” بخوانماو اعتراف کرد. “من توانایی انجام این کار را از دست داده ام. حتی یک پست وبلاگ بیش از سه یا چهار پاراگراف برای جذب بسیار زیاد است. من آن را کمکم میکنم.
راههای دیگری برای این فناوری وجود دارد که چگونه با ذهن ما بازی میکنند.
1) موتورهای جستجو دیدگاههای متناقضی را در اختیار ما قرار نمیدهند:
اگر فرض خاصی دارید و میخواهید دانشی برای موقعیت خود بیابید، Google چندین لینک به شما ارائه میکند که به نظر هوشمندانه، شواهدی که ظاهراً معقول هستند باور شما را تقویت میکند.
ممکن است عجیب به نظر برسد، اما اینترنت عملا تبدیل شده است. سوگیری تایید’ بهترین دوست.
تکنولوژیاکنون آنقدر پر از مقالات و اطلاعات در مورد همه چیز است که می توانید افرادی با صدای معتبر را بیابید که تقریباً از هر عقیده ای که قابل تصور است دفاع می کنند. تنها کاری که باید انجام دهید این است که روی چند دکمه کلیک کنید و Google شما را مستقیماً به افرادی میبرد که با شور و اشتیاق دقیقاً همان چیزی را که شما باور دارید حمایت میکنند.
این تأثیر بهطور قابل ملاحظهای به دلیل حقیقت دیگری تقویت میشود که: Google قرض میگیرد. سابقه مرور شما و دوستانتان’ توصیه ها/’پسندیدن’ برای نشان دادن نتایج بر اساس ترجیحات و انتخاب شما.
2) فیدهای رسانه های اجتماعی به شما نشان می دهند که چه چیزی می خواهید ببینید:
ممکن است هنوز این تصور را داشته باشید که فیدهای فیس بوک، اینستاگرام و توییتر شما جریانی زنده از هر چیزی پست شده توسط دوستانتان و صفحاتی که دوست دارید یا دنبال می کنید به شما نمایش می دهند.
یک الگوریتم فیلترینگ فید خبری است. در واقع یک برنامه رایانهای است که تعیین میکند کدام محتوا در فید خبری شما منتشر میشود.
این الگوریتمها احتمالاً تعدادی از عوامل را در نظر میگیرند، اما به عنوان یک قاعده، بیشتر از انواع محتوایی را که دارید به شما نشان میدهند. لایک شده است، توسط همان افرادی پست شده است که شما با آنها در تعامل بوده اید. به طور قابل تصور، می توانید اثرات تایید کننده سوگیری این تنظیم را متوجه شوید.
3) یوتیوب و سایر سایتها محتوا را بر اساس علاقهمندیهای ما پیشنهاد میکنند:
اکنون به استراتژی محبوب بسیاری از وبسایتها تبدیل شده است که محتوای اضافی را به مصرفکنندگان اطلاعاتی پیشنهاد دهند. مربوط به الگوریتمهای فیلتر کردن فید خبری، الگوریتمهای توصیه محتوای بیشتری را بر اساس آنچه بیننده قبلاً تماشا/خوانده/پاسخ مثبت داده است نشان میدهد.
در این آخرین موارد، الگوریتم توصیه YouTube به سادگی موضوع را پایینتر از هر چیزی که  باشد هدایت میکند. ;حفره خرگوش آنها در حال حاضر دارند، به طور مداوم معیارهای جهانی از قبل موجود خود را تأیید می کنند و احتمالاً آنها را با اطلاعات بیشتر جنبی یا جعلی افزایش می دهند.
اینها تحقیقات ما در مورد چگونگی تأثیر گوگل بر مغز و همچنین زندگی ما هستند. . این فناوریها بدون شک برای سودمندی ما ایجاد شدهاند، اما اتکای ما به آنها در واقع به سلولهای شناختی ما آسیب میزند و باعث میشود کورکورانه آنها را باور کنیم. اگر بتوانیم خط خاصی از وابستگی را ترسیم کنیم، میتوانیم بدون تأثیر بر زندگیمان بهتر عمل کنیم.