پیشینه تاریخی زندگی دودکش

دودکش‌روی خاکستر و باقیمانده‌های دودکش‌ها را پاک می‌کند. دودکش از تفاوت ایجاد شده توسط یک ستون داغ گاز برای تشکیل کشش و کشیدن هوا روی زغال سنگ داغ یا چوب استفاده می کند و باعث شعله ور شدن مداوم می شود. دودکش ها ممکن است مستقیم یا دارای تغییر جهت باشند. در حین کار منظم، لایه ای از کرئوزوت در داخل دودکش ایجاد می شود که جریان را محدود می کند. کرئوزوت همچنین می تواند آتش بگیرد و دودکش و ساختمان را به آتش بکشد. دودکش باید تمیز شود تا دوده از بین برود. استاد جارو این کار را کرد.

در بریتانیای کبیر، جاروگران استاد شاگردهایی را که معمولاً پسران کارگاه یا یتیم بودند، می گرفتند و آنها را برای بالا رفتن از دودکش ها راهنمایی می کردند. در ایالات آلمان، جاروهای استاد با اصناف تجاری مرتبط بودند و از پسران کوهنوردی استفاده نمی کردند. در ایتالیا، بلژیک و فرانسه، پسران کوهنوردی به کار گرفته می‌شدند.

این شغل نیاز به مهارت‌ها دارد و خطراتی برای سلامتی دارد.

دودکش‌ها در یک زندگی فلاکت‌بار بودند

کارآموزی قراردادهایی بود که — در قانون — کودکان را قادر می‌سازد تا حرفه‌ای را بیاموزند، در حالی که تاجر استاد مقداری کار رایگان دریافت می‌کند. طبق گزارش Owlcation، دودکش‌کش‌های شاگرد انقلاب صنعتی و دوران ویکتوریا (بین سال‌های 1760 تا 1901) از جمله مواردی بودند که به‌شدت مورد آزار و اذیت قرار گرفتند.

بسیاری از خانواده‌ها فقیر بودند و تعداد کودکانی که به دنبال آن بودند. کارآموزی بالا بود، که به این معنی بود که تاجران چیره دست بستر را داشتند. و استاد دودکش‌ها برای انتخاب نوع خاصی از کودک: کوچک‌ترین و کم‌تغذیه‌ترین کودکان، ترجیحاً آن‌هایی که پدر و مادری ندارند یا والدینی که دقیقاً در تصویر نیستند.

اتفاقی که بعدا افتاد به جایی که شما بودید بستگی داشت. در اسکاتلند و بیشتر کشورهای اروپایی، جاروهای شاگرد برای استفاده از یک حیله که یک توپ سربی و یک برس متصل به طناب برای جارو کردن دودکش ها بود، آموزش داده شدند. اگر به اندازه کافی بدشانس بودید که در انگلستان یا ایرلند باشید، این کودک بود که از دودکش ها بالا و پایین می رفت.

این یکی از ایده‌هایی است که چرا بچه‌ها آنقدر جوان بودند: جوان‌ترین شاگردی که تاریخ گزارش می‌دهد، وقتی قرارداد را امضا کرد، فقط سه سال و نیم داشت. بیشتر آنها 5 یا 6 نفر بودند، به یک دلیل وحشتناک: آنها هنوز آنقدر ریز بودند که در دودکش ها جا شوند، اما قدیمی بودند — و سخت — برای اینکه به آنها فرصت مبارزه برای زنده ماندن از این مصیبت را بدهد کافی است.

تاریخچه دودکش ها

با افزایش جامعه شهری که با صنعتی شدن همراه شد، تعداد خانه های دارای دودکش به سرعت افزایش یافت، و حرفه دودکش روب بسیار مورد توجه قرار گرفت.

ساختمان ها بالاتر از قبل بود و دودکش های جدید’ تاپ ها گروه بندی شدند. دودکش‌ها از گریت‌های جداگانه می‌توانند شامل دو یا چند زاویه راست و بخش‌های زاویه‌دار و عمودی افقی باشند. دودکش ها برای ایجاد کشش بهتر محکم ساخته شده بودند، 14 اینچ در 9 اینچ استاندارد معمولی است. کاخ باکینگهام دارای یک دودکش با 15 زاویه بود که دودکش به 9 اینچ در 9 اینچ باریک می شد. دودکش‌شویی یکی از حرفه‌های پیچیده‌تر، خطرناک‌تر و کم‌درآمد‌تر آن دوران بود و در نتیجه در شعر، تصنیف و پانتومیم مورد تمسخر قرار گرفته است.

اولین جارو مکانیکی توسط جورج اسمارت در سال 1803 اختراع شد اما در بریتانیا و ایالات متحده با آن مقاومت شد. جوزف گلس ماشین جارو بهبود یافته را در سال 1828 به بازار عرضه کرد. او را خالق برس مدرن دودکش‌شوی می‌دانند. در شمال ایالات متحده، سفیدپوستان تجارت را کنار گذاشتند و پسران سیاه پوست جنوب را به کار گرفتند. پس از اینکه مقررات سرانجام در سال 1875 در انگلستان و آغاز قرن در ایالات متحده برقرار شد، این اشغال در رسانه های عمومی رومانتیک شد.

عصر ویکتوریا بدترین دوره برای دودکش ها بود:

این بدترین نوع دودکش‌هایی بود که کارآموزان دوره ویکتوریا به آن‌ها فرستاده می‌شدند، زیرا هیچ شباهتی به دودکش‌های مستقیم و تکی که امروز به آن‌ها فکر می‌کنیم، نبودند.

دودکش‌ها در شهرها معمولاً در ساختمان‌های قدیمی نصب می‌شدند، که به این معنی بود. آنها از مستقیم فاصله داشتند. آنها معمولاً برای جلوگیری از برش فضاهای زندگی زاویه داشتند و اگر خوش شانس بودند، اندازه اکثر آنها حدود 9 اینچ در 14 اینچ بود. غیرعادی نبود که دودکش ها فقط حدود هفت اینچ مربع باشند، و آن را اندازه گیری کنید. ما صبر می کنیم.

فضاهای تنگ و گوشه های با زاویه تند هم نباید با همه جاروها مقابله کرد. بلندی دودکش ها در حدود 60 فوت غیرعادی نبود، بنابراین مرگ بر اثر سقوط چیزی غیرمعمول — و این سقوط پس از خروج از دودکش یا پایین آمدن از پشت بام است. 

و در اینجا یک واقعیت وحشتناک دیگر وجود دارد: Owlcation می‌گوید که دودکش‌ها اغلب وصل می‌شدند، به‌ویژه در بالا. دلیل؟ یک قانون 1664 می گوید که هر سقفی که بیش از دو قسمت بالای دودکش داشته باشد، مالیات اضافی دریافت می کند، بنابراین آنها اغلب به هم متصل می شوند. نتیجه هزارتویی از دودکش‌ها بود که جارو می‌توانست در آن گم شود و اغلب این کار را انجام می‌دادند زیرا جاروها فقط از دودکش بالا نمی‌رفتند، بلکه مجبور بودند دوباره به پایین بروند. یک دور اشتباه می‌تواند کشنده باشد، و به همین ترتیب ممکن است از دست دادن یاتاقان‌های خود و شروع به پایین دودکش اشتباه درست از پشت بام.

دودکش‌ها به روش‌های بی‌رحمانه کار می‌کنند

Owlcation می‌گوید که سیستم‌های دودکش ویکتوریایی بسیار سریع دوده ایجاد می‌کنند و بسیاری از آنها باید تا چهار بار در سال تمیز شوند. بنابراین، کاملاً تعجب آور نیست که بدانیم یک دودکش‌روب ممکن است نه تنها یک یا دو دودکش در روز بلکه 20 مورد را تمیز کند.

اگر بچه‌ها فکر می‌کردند که قرار است در اعتراض از سرعت خود بکاهند، به معنای واقعی کلمه در اشتباه بودند. درک کنید که این بچه‌ها مطلقاً هیچ دلیلی برای تلاش برای انجام بهترین کار ممکن نداشتند: کودکان ویکتوریا ادعا می‌کنند که آن‌هایی که تحت کارآموزی قرار نگرفته‌اند، اغلب یتیم‌هایی بوده‌اند که از خیابان‌ها رانده شده‌اند، یا کاملاً به بردگی ربوده شده‌اند. جاروهای استاد راه‌های ناخوشایندی برای عجله کردن بچه‌ها داشتند، و به گفته The Local Chimney Sweep، این روش شامل حمل یک چوب تیز بود که برای فشار دادن پاهای کودکانی که در مورد کوهنوردی مردد بودند استفاده می‌شد.

یک بار. آنها خارج از محدوده چوب بودند، غیرممکن بود که یک استاد جارو برای تشویق کودک به کار سریعتر آتشی در شومینه روشن کند.

زندگی سخت دودکش‌شوی‌ها

وقتی کودک هستید برخی ترک‌ها و جراحت‌ها با قلمرو همراه می‌شوند، اما سخت است که تاکید کنید که زندگی یک شاگرد جارو چقدر وحشتناک بوده است. Owlcation می گوید که به طور معمول، رفت و برگشت در کشور آن را بهتر از آن در شهرستانها، و آن بچه های شهرستان؟ زندگی وحشتناک بود، به خصوص زمانی که آنها شروع می کردند.

در حالی که برخی از استادان برای زانو و آرنج به بچه‌هایشان چاشنی می‌دادند، برخی دیگر نگران نبودند. و گاهی اوقات، دودکش‌ها آنقدر باریک می‌شدند که به هر ذره فضایی که می‌توانستند نیاز داشتند، یعنی لباس‌هایشان را رها می‌کردند و برهنه بالا می‌رفتند، به جز کلاهی که استفاده می‌کرد تا بدترین کربن را از چهره (یا او) دور نگه دارد. p>

 اگر دودکش داغ بود، استاد جارو اغلب روی پشت بام می ایستاد — اگر صدای فریاد کودک را بشنود، برای پاشیدن آب به داخل دودکش آنجا خواهد بود. وقتی بچه ها بیرون می آمدند، آرنج و زانوهایشان اغلب خام بود و خونریزی می کرد. به منظور سفت کردن آنها، جاروهای اصلی با تحریک عمدی پینه های سخت آنها را با یک برس سفت آغشته به آب نمک ایجاد می کنند — و این درمانی بود که می‌توانست ماه‌ها یا حتی سال‌ها طول بکشد.

سایر جارو‌گران به سادگی جراحات خود را با آب نمک می‌شویند و سپس آنها را به دودکش بعدی می‌فرستند.

یک خطر گیر افتادن در دودکش

 اگرچه بسیاری از جاروگران آگاهانه شاگردان خود را کم تغذیه کردند، بنابراین آنها کوچک ماندند، اما بسیار گیر کردند.

Owlcation می‌گوید که یک لغزش ممکن است در گیر کردن پاهای کودک در زیر آن‌ها اتفاق بیفتد و شاگرد را در دودکش فرو کند. گاهی اوقات شاگرد دیگری را می فرستادند تا طنابی را به دور پاهای آنها ببندد و در صورت بروز چنین اتفاقی سعی کند آنها را بیرون بکشد. این خطر از دست دادن دو جارو را به همراه داشت، زیرا مواردی از مرگ هر دو پسر در داخل دودکش وجود دارد.   

خفگی نیز یک خطر بسیار واقعی بود، یا به دلیل ریزش دوده یا به دلیل محکم شدن در دودکش که قادر به نفس کشیدن نیست. سوختگی نیز یکی از علل شایع مرگ و میر همراه با سقوط از پشت بام بود. فعال ترین فصل دودکش ها معمولاً در تعطیلات بود که مردم برای جشن های کریسمس آماده می شدند. آب و هوای سرد و مرطوب با مفاصلی که از قبل درد می‌کردند، با خطر بیشتری همراه بود. 

به گفته The Local Chimney Sweep، زمانی که کودکی در دودکش جان خود را از دست داد، بازیابی جسد گاهی اوقات به معنای شکستن سوراخ از طریق دیوار و دودکش بود، و این به صاحب خانه بستگی داشت که تصمیم بگیرد آیا می‌خواهد این کار را انجام دهد یا نه. گاهی اوقات، یک استاد بی‌دقت حتی متوجه نمی‌شود که شاگردش گیر کرده یا مرده است، و بر اساس پروژه‌های پالس لندن، جارو از گرسنگی می‌میرد یا می‌سوزد.

نگرانی های بهداشتی و ایمنی

در گزارش سال 1817 به پارلمان، شاهدان گزارش دادند که پسران کوهنوردی از بی احتیاطی عمومی رنج می‌برند و رشد کوتاهی و تغییر شکل ستون فقرات، پاها و دست‌ها را نشان می‌دهند، که تصور می‌شد با ماندن طولانی‌مدت در موقعیت‌های غیرطبیعی قبل از آنها تحت تأثیر قرار می‌گیرند. استخوان ها سفت شده بودند زانوها و مفاصل مچ پا بیشترین آسیب را دیدند. زخم‌ها و التهاب پلک‌ها که می‌تواند منجر به از دست دادن بینایی شود، به کندی بهبود می‌یابد، زیرا پسر مدام آنها را می مالید. کبودی‌ها و سوختگی‌ها خطرات آشکاری از کار کردن در محیط‌های گرم شده بودند. سرطان کیسه بیضه فقط در دودکش‌کش‌ها یافت می‌شود که در بیمارستان‌های آموزشی به آن سرطان دودکش‌شوی می‌گویند. آسم و التهاب قفسه سینه با این واقعیت همراه بود که پسرها در هر شرایط آب و هوایی بیرون بودند.

دودکش‌ها’ سرطان، که جاروب‌ها آن را زگیل دوده می‌نامیدند، تا زمانی که این جارو در اواخر نوجوانی یا بیست سالگی او بود، رخ نداد. اکنون به عنوان نشانه ای از کارسینوم سلول سنگفرشی کیسه بیضه شناخته شده است. در سال 1775 توسط سر پرسیوال پات در پسران کوهنوردی یا دودکش‌روها گزارش شد. این اولین سرطان مرتبط با صنعت است که کشف شده است. پاتس آن را توضیح داد:

این یک بیماری است که همیشه باعث می شود ابتدا به قسمت تحتانی کیسه بیضه حمله کند و در آنجا یک زخم ناهنجار سطحی و دردناک با ظاهری بد با لبه های سخت در حال افزایش ایجاد می کند … در مدت زمان زیادی، پوست، دارتوس و غشای کیسه بیضه را فرا می گیرد و بیضه را می گیرد و آن را بزرگ می کند [sic]، سفت می کند و واقعاً و به طور کامل پراکنده می کند. از آنجایی که مسیر خود را تا فرآیند اسپرماتیک به داخل شکم باز می کند.

او همچنین در مورد زندگی پسران اظهار نظر می کند:

سرنوشت این افراد به طرز عجیبی سخت به نظر می رسد … با آنها با وحشیگری بسیار رفتار می شود … آنها به سمت دودکش های باریک و گاه داغ کشیده می شوند، [sic] جایی که کبود می شوند و می سوزند و تقریباً خفه می شوند. و وقتی به بلوغ می رسند، … در معرض یک بیماری خطرناک، دردناک و کشنده است.

تصور می‌شد که ماده سرطان‌زا قطران زغال سنگ است که احتمالاً حاوی مقداری آرسنیک است.

تصادفات باعث مرگ و میر بسیاری شد که اغلب به دلیل فشرده شدن پسر در دودکش دودکش گرم شده بود، جایی که ممکن بود خفه شود یا بسوزد. گاهی اوقات، پسر دومی برای کمک فرستاده می‌شد و در مواقعی به سرنوشت مشابهی دچار می‌شد.در سال 1788، قانون دودکش 1788 به تصویب رسید که یک رفتگر را به شش شاگرد، حداقل هشت ساله، محدود می کرد، اما اجرا نمی شد. نشان سرپوش کارآموزی را معرفی کرد. این علاقه تا حدی الهام بخش قانون پسران کوهنوردی شده بود که توسط جوناس هانوی و دو نشریه او به نام «وضعیت دودکش‌ها» نشان داده شد. شاگردهای جوان (1773) و بعداً تاریخچه احساسی دودکش‌ها در لندن و وست مینستر (1785). او اعلام کرد که در حالی که پارلمان با لغو برده داری در دنیای جدید اعمال شد، بردگی تحمیل شده بر پسران کوهنورد را نادیده گرفت. او به ادینبورگ، اسکاتلند نگاه کرد، جایی که پلیس جاروها را تنظیم کرد، کوهنوردی مجاز نبود، و دودکش‌ها توسط خود استاد سوئیپ جارو شد و دسته‌هایی از پارچه‌ها را از دودکش بالا و پایین می‌کشید. او متوجه نشد که چگونه دودکش‌های کوهنوردی را می‌توان یک کارآموزی معتبر در نظر گرفت، زیرا تنها مهارت به‌دست‌آمده بالا رفتن از دودکش‌ها بود که منجر به اشتغال در آینده نمی‌شد. هانوی مدافع این بود که مسیحیت باید به پسران وارد شود’ زندگی می کند و برای مدارس یکشنبه لابی می کند. لردها بند پیشنهادی مبنی بر اینکه Master Sweeps باید مجاز باشد را حذف کردند، و قبل از ثبت نام مدنی، هیچ راهی وجود نداشت که کسی بتواند بررسی کند که آیا یک کودک هشت ساله است یا خیر.

در همان سال، دیوید پورتر، یک استاد جاروب انسانی، طوماری را به پارلمان فرستاد و در سال 1792 ملاحظات وضعیت فعلی دودکش‌ها را همراه با برخی از مشاهدات در مورد قانون پارلمان که برای امداد و تنظیم آنها در نظر گرفته شده بود، منتشر کرد. هر چند نگران پسرها هستم’ رفاه، او فکر می کرد پسرها از هر ماشین تمیزکننده مکانیکی جدید کارآمدتر هستند. در سال 1796 انجمنی برای بهبود شرایط فقرا ایجاد شد و آنها خواندن تراکت های هانوی و پورتر را تشویق کردند. آنها اعضای با نفوذ و حمایت سلطنتی از جورج سوم داشتند. انجمنی دوستانه برای حفاظت و آموزش دودکش‌برها’ پسران در سال 1800 تأسیس شده بودند.

در سال 1803، برخی تصور می کردند که یک برس مکانیکی می تواند جایگزین یک پسر کوهنورد (Human brush) شود، و اعضای جامعه 1796 انجمن لندن را برای جایگزینی بر ضرورت استخدام پسران کوهنوردی تشکیل دادند. آنها متوجه شدند که بچه ها اکنون دودکش هایی به اندازه 7 اینچ در 7 اینچ تمیز کرده اند و مسابقه ای را برای یک برس مکانیکی تبلیغ کردند. جورج اسمارت جایزه را برای چیزی که در واقع یک سر برس روی یک عصای بخش‌دار بلند بود، ادعا کرد. آئین نامه. در این بیانیه آمده بود که یک کارآموز باید در مقابل یک قاضی اظهار کند که “مایل و مشتاق است.“. استادان نباید پسران زیر چهارده سال را قبول کنند. استاد فقط می توانست شش شاگرد داشته باشد و شاگردی را نمی توان به استاد دیگری قرض داد. پسران زیر چهارده سال که قبلاً شاگردی کرده‌اند باید نشان‌های کلاه برنجی را روی کلاه چرمی بپوشند. کارآموزان اجازه نداشتند از دودکش برای خاموش کردن آتش بالا بروند. گریه های خیابانی تنظیم شد. استاد رفت و برگشت در برابر این قانون مقاومت کردند و عموم مردم بر این باور بودند که اگر یک پسر کوهنورد دودکش ها را تمیز نکند، اموال در خطر خواهد بود.

همچنین، در آن سال، مقررات ساختمانی مربوط به ساخت دودکش ها تغییر کرد. .

قانون 1840 دودکش‌ها و دودکش‌ها، جارو کردن دودکش‌ها را برای افراد زیر 21 سال غیرقانونی اعلام کرد. به طور گسترده نادیده گرفته شد. در سال‌های 1852 و 1853 تلاش‌هایی برای بازگشایی مجدد این موضوع انجام شد، تحقیق دیگری برگزار شد و شواهد بیشتری نیز اخذ شد. صورت حسابی وجود نداشت. قانون مقررات دودکش پاک کن 1864، ج. 37، با صدور مجوز جریمه و حبس برای استادکارانی که قانون را نادیده می گرفتند، کنترل ها را به میزان قابل توجهی تشدید کرد، به پلیس قدرت دستگیری مشکوک را داد و به هیئت بازرگانی بازرسی دودکش های جدید و بازسازی شده مجوز داد. لرد شفتسبری از مدافعان برجسته این قانون بود.

در فوریه 1875، یک پسر دوازده ساله به نام جورج بروستر توسط استادش، ویلیام وایر، به بالای دودکش های بیمارستان فولبورن فرستاده شد. گیر کرد و خفه شد. تمام دیوار باید پایین کشیده می شد تا او را بیرون بیاورند، و با اینکه هنوز زنده بود، اندکی بعد درگذشت. تحقیقات پزشکی قانونی انجام شد که حکم قتل عمد را صادر کرد. وایر به شش ماه محکوم شد’ حبس با کار شاقه لرد شفتسبری از این حادثه استفاده کرد تا مبارزات انتخاباتی خود را دوباره تحت فشار قرار دهد. او یک سری نامه به تایمز نوشت و در سپتامبر 1875 لایحه دیگری را از طریق پارلمان به تصویب رساند، که در نهایت رسم فرستادن پسران به دودکش را متوقف کرد.

قانون دودکش‌ها در سال 1875، دودکش‌روها را ملزم می‌کرد “ از سوی پلیس مجاز به انجام کسب و کار خود در منطقه هستند“، بنابراین ابزار قانونی برای اجرای کلیه قوانین قبلی فراهم می شود.

جشنواره های جاروها

رفت و آمدهای لندن یک روز در سال تعطیل هستند، اول ماه مه (می). آن‌ها با راهپیمایی در خیابان‌ها، رقصیدن و چرخیدن با جک در سبز، و ترکیب چندین سنت عامیانه، آن را گرامی داشتند. همچنین یک جارو وجود دارد’ جشنواره در سانتا ماریا ماگیوره، در ایتالیا و در روچستر در کنت، جایی که این عمل در سال 1980 احیا شد. یکی از محبوب‌ترین آثار ادبی در مورد دودکش‌کش‌ها، شعر ویلیام بلیک، دودکش‌روب است.

Rate article
FabyBlog
Add a comment