داستان زندگی دالیا دیپولیتو و چگونگی تبدیل آن به طور کامل

بحث و مشاجره بین زوجین غیرعادی نیست. گاهی اوقات، آنها حتی می توانند برای رشد رابطه خود مفید باشند. با این حال، به ندرت به این موضوع می‌رسد که یکی از شریک‌های زندگی یک قاتل را برای همسرشان استخدام کند تا آنها را بکشد. این دقیقاً همان چیزی است که در داستان زندگی دالیا دیپولیتو رخ داد.

داستان دالیا دیپولیتو برای روزها موفق شد به تیتر اخبار برسد زیرا پرونده او یکی پس از دیگری پیچیدگی های داستانی را افشا می کرد. بنابراین، در این مقاله، شما را در مورد داستان زندگی یک زن فلوریدا، دالیا دیپولیتو، که زندگی او کاملاً تغییر کرده است، آشنا خواهیم کرد.

چگونه دالیا دیپولیتو با مایکل دیپولیتو آشنا شد ?

در سناریوی بیرونی، به نظر می رسد که دالیا یک زن عادی فلوریدا است. او دوران کودکی معمولی را سپری کرد و به مدرسه کاتولیک و سپس دبیرستان رفت و حتی برای گرفتن مجوز املاک خود ادامه داد. در سال 2008 دالیا با مایکل آشنا شد. آنها فورا جذب خود شدند و به زودی عقد ازدواج را بستند. همه چیز به اندازه کافی ساده به نظر می رسد. اما پس از آن، چه اتفاقی افتاد که دالیا یک قاتل را برای کشتن شوهرش استخدام کرد؟

داستان زندگی دالیا دیپولیتو و چگونگی تبدیل آن به طور کامل

به نظر می رسد داستان چیزهای بیشتری از آنچه در جلو به نظر می رسد وجود دارد. برای شروع، مایکل و دالیا هر دو شهروند کاملی نبودند. مایکل یک مجرم محکوم بود که از سرمایه گذاران به طور تقلبی پول می گرفت. ظاهراً دالیا این را در مورد مایکل نمی دانست و تنها زمانی متوجه شد که افسر آزادی مشروط مایکل با آنها ملاقات کرد. اگرچه، مایکل ادعا می کند که دالیا کاملاً از گذشته خود مطلع شده است.

علاوه بر این، مایکل در زمانی که با دالیا مصادف شد ازدواج کرده بود. با این حال، به گفته دالیا، او در بحبوحه مراحل طلاق بود، وگرنه او هیچ کاری را با او شروع نمی کرد. هیچ یک از اینها رسوایی های قابل توجهی نداشتند که استخدام یک قاتل را برای قتل مایکل توجیه کنند. حالا، با وجود اینکه دالیا مجوز ملکی داشت، ملاقات او با مایکل طبیعی بود.

در آن زمان، دالیا همچنین به عنوان اسکورت کار می کرد و زمانی که مایکل یک شب درخواست خدمات اسکورت کرد، با مایکل ملاقات کرد. با این وجود، با وجود هر دو گذشته، آن دو بلافاصله عاشق هم شدند. دالیا ادعا کرد که مایکل را جذاب می‌دانست و آنها دوست داشتند در رختخواب با هم در آغوش بگیرند. مایکل از همسرش طلاق گرفت و پنج روز بعد با دالیا ازدواج کرد. این زوج در صلح و آرامش زندگی می کردند، یا به نظر می رسد زیرا درست پس از شش ماه، پلیس متوجه شد که دالیا یک قاتل را برای قتل شوهرش استخدام می کند.

اجیر کردن یک قاتل

بعد از ازدواج، دالیا گاهی اوقات پس از ازدواج با معشوق سابقش محمد شیهاده تماس گرفت. در ابتدا، دالیا با محمد ارتباط برقرار می کرد و در مورد بازگشت به هم صحبت می کرد. در طول این مدت، ظاهراً او برای دستگیری مایکل و فرستادن او به زندان، مواد مخدر روی مایکل گذاشت.

مایکل گزارش داد که پس از ملاقات با دالیا، ناگهان شروع به برخوردهای مکرر با پلیس کرد. آنها اغلب او را به دلیل موارد ناشناخته ای که ادعا می کرد مایکل با مواد مخدر سر و کار داشت، می کشیدند. علاوه بر این، مایکل همچنین ادعا کرد که دالیا یک بار سعی کرد نوشیدنی خود را با ضد یخ مخلوط کند.

به نظر می رسد که در این مرحله، دالیا مصمم بود که برای خلاص شدن از شر شوهرش همه چیز را پیش ببرد. او با محمد شروع به برنامه ریزی کرد تا شوهرش را از این تصویر کنار بگذارد و به استخدام یک قاتل رضایت داد. او تمام جنایت را با محمد خلق کرد. در ابتدا، محمد فکر نمی کرد دالیا جدی است.

با این حال، خوشبختانه برای مایکل، محمد تصمیم گرفت پلیس را در مورد نیات دالیا برای شوهرش مطلع کند، زمانی که متوجه شد دالیا مصمم است و حتی سعی کرد مسموم کند. نوشیدنی شوهرش محمد با این اطلاعات که دالیا قصد دارد یک قاتل را برای قتل شوهرش استخدام کند، به پلیس بوینتون بیچ مراجعه کرد.

پلیس در ابتدا تمایلی نداشت، اما آنها به محمد اطمینان دادند که با یک مامور مخفی کار کند تا مدرک مورد نیاز را به دست آورد. بر این اساس، قانون خودروی محمد را برای ضبط ارتباط او با دالیا به دوربین مجهز کرد. این ضبط که از آن زمان اداره پلیس برای عموم منتشر کرده است، نشان می دهد که دالیا در حال برنامه ریزی جنایت با محمد است. او به او می گوید که قاتل 7000 دلار برای این کار به همراه 1200 دلار سپرده می خواهد.

دالیا قبول می کند که همه چیز را بدهد. این ویدئو همچنین شواهد کافی برای ادامه پرونده در اختیار پلیس قرار داد. بنابراین، آنها تصمیم گرفتند که یک اداره پلیس دیگر را مخفیانه بفرستند و وانمود کردند که قاتل هستند. این افسر پلیس، ویدی ژان، تصمیم گرفت با دالیا ملاقات کند. باز هم اداره پلیس دوربین ها و میکروفون ها را در اختیار او قرار داد تا کل مکالمه آنها را ضبط کند. در این جلسه، ویدیو نشان می دهد که دالیا پذیرفته است که او را به عنوان قاتل برای قتل شوهرش استخدام کند.

به عنوان بخشی از نقش خود، افسر پلیس توضیح می دهد که چگونه قصد دارد کل جنایت را انجام دهد، و آن را شبیه دزدی می کند و دوبار به مایکل شلیک می کند. او حتی درخواست ودیعه می‌کند و در ویدئو نشان می‌دهد که دالیا یک دسته پول نقد را تحویل می‌دهد. در نهایت، افسر پلیس برای اطمینان از اینکه دالیا واقعاً قصد قتل شوهرش را داشت و مدرک قطعی آنها را به دست آورد، از دالیا می‌پرسد که آیا او می‌خواهد تغییر کند، زیرا پس از پایان کار تغییر رفتار آنها غیرممکن خواهد بود.

<این نقطه همان جایی است که می توان سخنان معروف دالیا را شنید که نشان دهنده نیت شیطانی و اطمینان او به جنایت است. او پاسخ داد که ‘5000% مطمئن است‘ که می خواست شوهرش بمیرد داستان دالیا دیپولیتو در اینجا به پایان نمی رسد. پلیس هنوز او را دستگیر نکرده است. افسر مخفی به او گفت چه زمانی این عمل را انجام خواهد داد و به دالیا گفت که در این مدت دور بماند.

در 5 آگوست 2009، دالیا وظیفه‌آمیز به ورزشگاه خود رفت تا در جریان جنایت غیبت کند. در همین حین، پلیس به مایکل رسید، همه چیز را برای او تعریف کرد و او را به مکانی امن برد. سپس، آنها اقدام به صحنه‌سازی یک صحنه جنایت ساختگی در خارج از خانه مایکل و دالیا کردند و دوربین‌های دیگری را برای ضبط کل ماجرا تنظیم کردند.

پلیس مسئول در باشگاه دالیا را صدا کرد و سریع به او گفت که بیاید. برگشت به خانه اش سپس دالیا به خانه برمی گردد، جایی که پلیس به او می گوید شوهرش مرده است. در این ویدئو که پلیس در همان روز در یوتیوب آپلود کرد، دالیا در حال گریه و به نظر می رسد تحت تأثیر اخبار له شده است. سپس افسر او را به ایستگاه برد و در یکی از اتاق های تحقیق نشاند.

آنها از او در مورد دشمنان احتمالی مایکل پرسیدند یا اینکه آیا دالیا خودش این کار را کرده است. در آن زمان او اصرار داشت که چیزی نداند. با این حال، در نهایت پلیس اعلام کرد که همه چیز را می داند و او را به جرم خواستگاری برای ارتکاب قتل درجه یک متهم کرد.

در تمام این مدت، دالیا همچنان ادعا می کرد که هیچ کاری انجام نداده است. وقتی پلیس افسر مخفی را که وانمود می کرد قاتل است بیرون آورد، دالیا چنین عمل کرد که قبلاً در زندگی خود با این مرد ندیده بود.

محاکمه ها

داستان دالیا دیپولیتو شامل سه محاکمه و دو محکومیت است. در اولین محاکمه در سال 2011، دادستان ها ضبط ها را به عنوان مدرک نشان دادند. آنها استدلال کردند که دالیا می خواهد شوهرش را بکشد تا بتواند تمام ثروت او را تصاحب کند و با دوست پسر سابقش بازگردد.

داستان زندگی دالیا دیپولیتو و چگونگی آن

آنها حتی پیام های متنی واضح و گرافیکی بین دالیا و معشوق سابقش را می خوانند. با این حال، دالیا بعداً اعلام کرد که هرگز آن پیام ها را ارسال نکرده است و مایکل آنها را ارسال کرد. در نتیجه، قاضی دالیا را مجرم دانست و نقشه او را شیطانی محض خواند و او را به بیست سال زندان محکوم کرد.

با این حال، در سال 2014، محکومیت مجرمیت توسط دادگاه تجدیدنظر به دلیل انتخاب نشدن هیئت منصفه برای اولین محاکمه به درستی انجام شد. پس از آن، دالیا در حبس خانگی بود و در طی آن باردار شد و صاحب یک پسر شد. در سال 2017، در سومین محاکمه، وکلای دالیا دفاعیات خود را ارائه کردند که کل اجرا فقط یک اجرا برای معروف شدن در تلویزیون واقعیت بود. ظاهراً دالیا، مایکل و محمد همگی در آن بودند و داستانی از Burn Notice را دنبال کردند. مایکل از هرگونه مشارکتی امتناع کرد.

علاوه بر این، طرف دالیا همچنین اداره پلیس بوینتون بیچ را متهم کرد که فقط به خاطر نمایش تلویزیونی پلیس، که در روز دستگیری دالیا حضور داشت، محمد را تحت فشار قرار داده و رویدادهای نامتناسب را منفجر کرده است. با این وجود، او باز هم مجرم شناخته شد و به 16 سال زندان محکوم شد.

دالیا دیپولیتو اکنون کجاست؟

در سال 2019، وکلای دالیا تلاش کردند تا محکومیت او را در سال 2017 دریافت کنند. دوباره بررسی شد، اما دادگاه آن را رد کرد. دالیا هنوز در زندان است و دوران محکومیت خود را در مرکز اصلاح و تربیت لاول در شهرستان ماریون فلوریدا می گذراند و تا سال 2032 در آنجا خواهد ماند.

دالیا هنوز اعتماد به نفس خود را از دست نداده است و به تلاش برای لغو حکم خود ادامه می دهد. . علاوه بر این، از آن زمان، مایکل شریک دیگری پیدا کرده و به زندگی خود ادامه می دهد.

حکم نهایی 

داستان زندگی دالیا دیپولیتو دشوار نیست. ویدئوهای ملاقات او با محمد و سپس افسر مخفی او را به عنوان یک زن صبور و حسابگر نشان می دهد که کاملاً آماده است تا شوهرش را فقط به خاطر دارایی و عشق به پول بکشد.

Rate article
FabyBlog
Add a comment