قتل لیزا اشتاینبرگ – حقیقت واقعی در پس پرونده چیست؟

این مورد شدید شکنجه و آزار، شما را تا ته قلب تکان خواهد داد. لیزا استاینبرگ کودکی بود که در نتیجه پدرخوانده‌اش، جوئل بارنت استاینبرگ، برای چندین سال آزار و ضرب و شتم او درگذشت.

پس از مرگ لیزا، مقامات شهر نیویورک مجبور شدند راه را تغییر دهند. پرونده های فرزندخواندگی و کودک آزاری رسیدگی شد. اما لیزا استاینبرگ کیست و هدا نوسبام و جوئل اشتاینبرگ کیستند؟ 

قتل لیزا استاینبرگ – حقیقت واقعی پشت این پرونده چیست؟

رابطه جوئل اشتاینبرگ و هدا نوسبام 

جوئل اشتاینبرگ در شهر نیویورک در برانکس و یونکرز به دنیا آمد و بزرگ شد. او یک وکیل 46 ساله بود که در رشته حقوق کیفری تخصص داشت. یک بار با هدا نوسبام که نویسنده و ویراستار است آشنا شد و شروع به قرار گذاشتن کرد.

در سال 1977، نوسبام و اشتاینبرگ هر دو در یک آپارتمان با سنگ قهوه ای در روستای گرینویچ، شهر نیویورک مشترک بودند. هدا دیوانه وار عاشق جوئل بود. “به جوئل، الهام روزمره من،” او در کتاب خود در سال 1977، گیاهان چیزهای شگفت انگیزی انجام می دهند، نوشت.

زمانی که هدا شروع به زندگی با جوئل کرد، این دو هرگز ازدواج نکردند. مدت کوتاهی پس از زندگی مشترک، جوئل به سرعت شروع به سوء استفاده از همسر معمولی خود کرد و رندوم هاوس در سال 1981 هدا را به دلیل غیبت بیش از حد او از محل کار به دلیل سوء استفاده از او، خاتمه داد.

یک شش ساله – لیزا استاینبرگ

الیزابت لیزا لاندرز در منهتن نیویورک به دنیا آمد. او دختر یک دانشجوی مجرد کالج بود که او را در یتیم خانه رها کرد. بعدها، یک زوج یهودی، هدا نوسبام و جوئل اشتاینبرگ، کودک را بلافاصله پس از تولدش به فرزندی پذیرفتند.

آنها نام او را لیزا استاینبرگ گذاشتند. Nussbaum و Joel Steinberg در سال 1981 تحت شرایط قانونی مشکوک حضانت نوزاد لیزا را به دست آوردند. با این حال، این زوج یهودی بودند و مادر بیولوژیکی دختر 500 دلار هزینه قانونی به استاینبرگ پرداخت کرده بود.

اما اینکه چرا هدا نوسبام و جوئل اشتاینبرگ به طور قانونی لیزا را به فرزندی قبول کردند هنوز یک سوال است. فقط برای اینکه لیزا را با یک خانواده کاتولیک رومی آشنا کند، مادر لیزا، میشل لاندرز، پول را از آنها گرفت.

بعدها، این زوج کودک نوپا 16 ماهه دیگری به نام میچل را تحت شرایط ایده آل به فرزندخواندگی پذیرفتند. موقعیت. او همچنین به طور غیرقانونی توسط نوسبام و استاینبرگ به فرزندی پذیرفته شد.

لیزا استاینبرگ شش سال بعدی زندگی خود را در آپارتمان کثیف و فزاینده آنها در روستای گرینویچ گذراند، جایی که جوئل و هدا در خیالات سادومازوخیستی خود غرق در خیال‌پردازی‌های سادومازوخیستی خود شدند. ایمنی کودک.

پرونده لیزا استاینبرگ

وقتی لیزا اشتاینبرگ شش ساله شد، او کودکی پرانرژی بود. در شب اول نوامبر، جوئل استاینبرگ با دوستانش برای شام و مهمانی بیرون می رفت. لیزا اصرار داشت که جوئل او را با خود ببرد.

جوئل از بردن او با دوستانش امتناع کرد و عصبانیت های لیزا باعث شد جوئل به سر او ضربه بزند و او از هوش رفت. Nussbaum حدود 10 ساعت با دختر در حال مرگ، لیزا، تنها بود و نتوانست با پلیس تماس بگیرد یا به دنبال کمک پزشکی نباشد.

جوئل اشتاینبرگ بارها رفت و برگشت و هر بار کراک را آزاد کرد. هدا و جوئل 12 ساعت پس از حمله به لیزا در 2 نوامبر 1987 هر مرزی را زیر پا گذاشتند و با پلیس تماس گرفتند. موضوع. لیزا گیج شده و با کبودی های غیرقابل توضیحی در سراسر بدن 43 پوندی اش توسط پزشکان به بیمارستان کودکان سنت وینسنت منتقل شد.

هدا نوسبام در مورد کبودی ها و زخم های لیزا توضیح داد که اخیراً روی اسکیت هایش زیاد افتاده است. وقتی اولین امدادگران به خانه رسیدند، لیزا کاملاً بیهوش بود. 

با این حال، میچل، یک نوزاد 16 ماهه، زنده و سالم در گهواره خود بدون مراقبت پیدا شد و در ادرار خود دراز کشیده بود. و مدفوع طبق سوابق پلیس، نوسبام استاینبرگ را به مقامات گزارش نکرد زیرا احساس می کرد که او توانایی های شفابخش عرفانی دارد.  

لیزا استاینبرگ در ساعت 6 صبح روز بعد از نفس کشیدن باز ماند. به توصیه نوسبام، اشتاینبرگ اندکی بعد 9-1-1 را شماره گیری کرد. این پرونده با یک تعقیب کیفری در سراسر جهان به اوج رسید. لیزا یک شبه بیهوش در کف حمام رها شد.

و جوئل استاینبرگ با دوستانش به مهمانی رفت. مرگ او به دلیل ضربه به سر، به احتمال زیاد توسط چکش سر لاستیکی نسبت داده شد. هدا اظهار داشت که منتظر ورود اشتاینبرگ بود.

هدا نوسبام معتقد بود که جوئل استاینبرگ می‌تواند پس از نابودی مغز لیزا، دوباره بیدار شود. پس از بازگشت جوئل، هدا با خود کوکائین برد تا “ارتباط بهتری داشته باشد.” پس از بازجویی، بدن هدا با کبودی پوشانده شد و نشان داد که او شکنجه شده است. پزشکان هدا را معاینه کردند و متوجه شدند که او دنده های زیادی شکسته، فک شکسته، بینی شکسته و پاهایش به شدت آبسه شده بود که همه اینها در طول زمان رخ داده بود.

محکومیت نهایی

جوئل در قتل لیزا به قتل عمد درجه اول مجرم شناخته شد و هدا که علیه دوست پسرش شهادت داد، به چهره ای مشهور تبدیل شد و مدافعان زنان قربانی به دفاع از او آمدند.

هدا متهم نشد. از آنجایی که او برای محافظت از لیزا درمانده بود و به جز گزارش نکردن آن در آزار او دخالتی نداشت. میچل پس از مرگ لیزا در محیطی کثیف کشف شد.

نیکول اسمیگل، مادر تولد این کودک نوپا، از حقوق والدین خود نسبت به کودک چشم پوشی کرده بود. اسمیگل در نهایت علیرغم عدم فرزندخواندگی رسمی، حضانت پسرش را به عهده گرفت.

بر اساس شهادت نوسبام در دادگاه، لیزا همچنین توسط افرادی خارج از بستگان نزدیکش مورد آزار جنسی قرار گرفته بود.

کارشناسان پزشکی در طول کارآزمایی شهادت دادند که اگرچه جراحات لیزا جدی بود، اما اگر مراقبت های پزشکی به موقع دریافت می کرد، قطعا زنده می ماند.

بهبودی هدا نوسبام

نوسبام علیرغم اعتراف به آزمایش مواد مخدر و بت دادن به اشتاینبرگ به ضرر خود و فرزندانش، همچنان بی گناه بود. 

هدا کاملاً شیفته داستان های معشوقش جوئل بود و عادت داشت آنها را باور کند. Nussbaum به دنبال کمک روانشناختی حرفه‌ای بود.

Nussbaum در سال‌های پس از مرگ لیزا تلاش کرد تا زندگی خود را بازسازی کند، و تحت چندین عمل زیبایی ترمیمی قرار گرفت. 

او در نهایت به عنوان یک مشاور کار کرد. برای یک سازمان زنان کتک خورده پس از تسهیل یک شبکه حمایتی برای زنان کتک خورده برای تقریباً هشت سال. نوسبام در سال 1995 شروع به برگزاری سمینارهای سوء استفاده در کالج ها و پناهگاه ها کرد.

با این حال، پس از آزادی از زندان، اشتاینبرگ تا زمان انتشار کتابش یک سال و نیم بعد، از نظر محو شد. دانشگاهیان و فعالان فمینیست در مورد مسئله نوسبام اختلاف نظر داشتند. 

برخی نوسبام را قربانی کلاسیک خشونت خانگی می‌دانستند که انتخاب‌هایش نه تنها تحت تأثیر دوست پسر خشن‌اش، بلکه توسط ذهنیتی که تحت تأثیر قرار می‌گرفت و محدود می‌شد. شدت آزار خانگی را کم رنگ می کند.

Rate article
FabyBlog
Add a comment