قاتل جاش گریفین، که به خاطر جنایت هولناک و هولناکش که موجی از شوک را در جامعه ایجاد کرد، شهرت دارد.
داستان حول محور مرگ نابهنگام کیم مدلین، زن جوانی است که زندگی اش در این شهر کوتاه شد. به طرز وحشتناکی.
این پرونده داستانی از تاریکی را نشان میدهد که در پشت روکش معمولی پنهان شده است. قاتل ;به عنوان مظنون اصلی شناسایی شد.
روندهای حقوقی پیچیده ای که به دنبال داشت به محکومیت و صدور حکم او ختم شد.
بیایید جزئیات ناراحت کننده جنایت، پیشینه گریفین و عواقب این حادثه غم انگیز را بررسی کنیم.
ناپدید شدن یک دختر جوان
کیمبرلی جو میلن، متولد در دسامبر 1970، شور و نشاط جوانی و رویاها را تجسم بخشید.
او در میشیگان بزرگ شد، اشتیاق به اسب سواری را در خود پرورش داد و آرزو داشت روزی مزرعه اسب خود را تأسیس کند.
کیم در 26 سالگی یک پیشخدمت کوکتل در یک کلوپ مردانه بود و برای گذران زندگی دو کار را انجام می داد.
روحیه جوشان و لبخند همیشه حاضرش او را برای کسانی که او را می شناختند محبوب کرد. او با بریجر مدلین ازدواج کرد و در مزرعه ای در مونرو، کارولینای شمالی زندگی کرد.
در شب سرنوشت ساز 28 مارس 1997، کیم پس از شیفت کاری خود در باشگاه به خانه برمی گشت.
از طریق تلفن همراه با همسرش، بریجر، ارتباط برقرار کرد، و سفر او در ساعت 4 صبح روز 29 مارس 1997 یک چرخش کابوسآمیز داشت.
یک رهگذر هوشیار از وجود خودروی رها شده در حاشیه بزرگراه خبر داد. به مسئولین’ وحشتناک، این ماشین کیم بود.
بیشتر دارایی او هنوز وجود داشت، اما او به همراه گواهینامه اش غایب بود.
یک روز بعد، فاجعه ای رخ داد. شکل بی حرکت کیم در میان خرابه ها در پایان یک بن بست کشف شد.
وحشیانه قتل او غیرقابل انکار شد – او تجاوز فیزیکی، خفه کردن را تحمل کرده بود و گردنش دچار شکستگی شده بود.
تعقیب قاتل
در مورد قتل کیم، تحقیقات شدیدی با هدف کشف هویت مجرم آغاز شد.
همه راهها مورد بررسی قرار گرفت و مجوز مفقود شده مشکوک به دخالت نیروهای اجرای قانون شد.
بهطور جالب یک رد کفش روی سویشرت کیم کشف شد – سرنخی که به نوع کفشهایی که معمولاً توسط افسران پلیس میپوشند اشاره میکند.
این مسیر به فروشندهای منتهی شد که به طور انحصاری کفشها را برای اداره پلیس مونرو تهیه میکرد.
این افشاگری تعداد مظنونان را محدود کرد و در نهایت سه نفر را به صفر رساند. در میان آنها، جاش گریفین با حقایقی مشکوک برجسته شد.
درگیری جاش با بررسی دقیق اقدامات او بیشتر شد. ، حتی گزارش یک تصادف حوالی ساعت 2 بامداد در 29 مارس 1997.
هنگام بازجویی، وی به شدت هر گونه ارتباط با قتل را انکار کرد و اظهار بی گناهی کرد.
با این حال رفتار او باعث ایجاد ابروها شد – او کفشهای کارش را دور انداخت و ادعا کرد که اسید باتری آسیب دیده است.
یک ناهنجاری دیگر ظاهر شد: ماشین معمولاً نامرتب او وقتی توسط پلیس توقیف شد بهطور مشکوکی تمیز بود.
حقیقت آشکار میشود
h2>
تکههای سردرگمی شروع به همسو شدن کردند و الگوی وحشتناکی را در رفتار قاتل جاش گریفین نشان داد. و از نشان پلیس خود برای اعمال کنترل بر آنها سوء استفاده می کند.
بازرسان بر این باور بودند که او ماهها کیم را تعقیب میکرده است که به برخوردی شوم در راه بازگشت به خانه ختم شد.
روایت دادستان تصویر تلخی را ترسیم کرد: رد کردن پیشرفتهای کیم ظاهراً باعث یک خشونت شد. خشم.
ظاهرا، جاش او را با چراغ قوه تیراندازی کرد، خفه اش کرد و کارهای غیرقابل توصیفی انجام داد.
قاتل جاش گریفین دستگیر شد
به دنبال پاسخگویی، چرخ های عدالت چرخید، و در فوریه 1998.
قاتل جاش گریفین، که در آن زمان 24 سال داشت، به اتهام قتل درجه یک و آدم ربایی درجه یک مجرم شناخته شد.
در نتیجه، او بدون امکان آزادی مشروط، در پشت میلههای زندان به حبس ابد محکوم شد.
او همچنان در داخل دیوارهای مؤسسه اصلاحی پاملیکو در کارولینای شمالی محبوس است.
در سال 2005 بود که او به مسئولیت خود در قبال اعمال شنیع اذعان کرد و وحشت عمیقی را که بر قربانی خود تحمیل کرده بود روشن کرد.