پشت صحنه با Crazy Lamp Lady: گفتگوی صادقانه با اینفلوئنسر یوتیوب

جوسلین الیزابت، معروف به بانوی چراغ دیوانه، پس از تولد پسرش از نظر مالی دچار مشکل بود. یک روز آخر هفته، پدرش یک چراغ قدیمی و کثیف به خانه آورد.

جوسلین با تعجب متوجه شد که سرمایه گذاری پنج دلاری او هفتاد دلار در eBay ارزش دارد.

این لحظه ایده صرفه جویی برای کسب سود با جوسلین را ایجاد کرد که برای سالهای آینده طنین انداز خواهد شد. اقلام فراتر از لامپ ها تکامل یافته است. The Crazy Lamp Lady اکنون یک تجارت آنلاین موفق را اداره می کند و به خریداران در سراسر جهان می فروشد. 

جوسلین علاوه بر خرید برای فروش مجدد، محتوای ویدیویی روزانه تولید می کند و ماجراهای خرید خود را در فیس بوک و یوتیوب به اشتراک می گذارد.

بانوی چراغ دیوانه با دوربین در کنارش، بینندگان را دعوت می کند تا در جستجوی گنج به او بپیوندند. او مرتباً با مخاطبانش ارتباط برقرار می‌کند، نظرات آنها را می‌خواند و بازخورد آنها را به دل می‌گیرد. 

خانواده‌اش آن را “ابرقدرت” او می‌نامند تا ارزش چیزهایی را که دیگران نادیده می‌گیرند ببیند. او اغلب در ویدیوهایش توسط دوستان، دوست پسر یا بچه هایش همراهی می شود.

Crazy Lamp Lady به کاوش در فروشگاه‌های دستفروشی، عتیقه‌فروشی‌ها، و بازارهای کثیف می‌پردازد و به دنبال گنجینه می‌گردد. او یافته‌های خود را در فروشگاه eBay یا در نمایشگاه‌های دیگر فهرست می‌کند.

هنگامی که او به شدت به دنبال گنجینه های فراموش شده و اشیای با ارزش قدیمی نیست، بانوی چراغ دیوانه از فلزیابی و گذراندن وقت با خانواده اش لذت می برد.

چرا خود را بانوی چراغ دیوانه می نامید؟ اصلاً چطور شد؟

من حدود دوازده سال است که انتخاب می‌کنم. من قبل از شروع به فیلمبرداری از فیلم صرفه جویی خود یک کانال فلزیاب داشتم. وقتی هوا شروع به سرد شدن کرد و دیگر نمی‌توانستم از فلزیابی فیلم بگیرم، به صرفه‌جویی بیننده‌ام تکیه کردم و به نظر می‌رسید بینندگان من از ویدیوها لذت می‌برند.

واکنش مثبت به ویدیوهای مقرون به صرفه به من این ایده را داد که یک کانال دوم راه اندازی کنم که همه چیز در مورد صرفه جویی باشد. 

من با دوستم، براندون، که در حال حاضر ویدیوهای فروخته شده من را در یوتیوب و فیس بوک ویرایش می کند صحبت کردم. . به او گفتم که در نظر دارم کانال دیگری راه اندازی کنم، اما نمی دانم نام آن را چه بگذارم.

در آن زمان من لامپ های زیادی خرید و فروش می کردم. این حدود پنج سال پیش و قبل از اینکه حمل و نقل از پشت بام عبور کند، بود.

او گفت: “خانم چراغ دیوانه چطور؟” این شبیه بانوی گربه دیوانه است، اما بانوی چراغ دیوانه.” و من گفتم: “میدونی چیه؟ من آن را دوست دارم. این یک حلقه برای آن است. بیایید این کار را انجام دهیم.” و اینگونه بود که بانوی چراغ دیوانه بوجود آمد.

از کجا شروع کردید، و اگر کسی بخواهد وارد این موضوع شود، از کجا باید شروع کند؟

من هرگز اولین تجربه خود را با شیشه کارناوال فراموش نمی کنم. این اولین تجربه واقعا هیجان انگیز من بود. من به حیاط فروشی رفتم و یک ظرف شیشه ای کارناوالی نظرم را جلب کرد زیرا قرمز یاقوتی بود و گل همیشه بهار معمولی شما نبود. پشت میز با صندوق پول بود و بالای یخچال نشسته بود.

از آنها پرسیدم که آیا برای فروش است یا خیر، گفتند بله. من در نهایت 5 دلار پرداخت کردم. پس از کمی تحقیق، متوجه شدم که ارزش آن 300 دلار است و این همان چیزی است که به آن فروخته شده است. این باعث شد که من به خرید و فروش شیشه علاقه مند شوم.

قبل از پیدا کردن آن کاسه شیشه‌ای کارناوال، برای یادگیری چیزهای زیادی پول پرداخت کردم، به این معنی که چیزی را خریدم که فکر می‌کردم ارزش پولی دارد و متوجه شدم که اصلاً ارزش زیادی ندارد. به نظر من این مهم ترین درس است.

همه برای یادگیری هزینه می پردازند. شما هزینه تحصیل خود را در چیدن می پردازید. بنبون شیشه ای کارناوال درس مثبتی بود. آنها همه اینطور نیستند. خوشبختانه، هر چه بیشتر بروید، درس های کمتری باید یاد بگیرید.

به نظر شما بهترین تلنگر شما چه بوده است؟

فکر می‌کنم یکی از هیجان‌انگیزترین چیزهایی که واقعاً در ذهنم نقش بسته است و قبلاً وقتی مردم پرسیدند در مورد آن صحبت کرده‌ام، قوری ظروف رستوران Hickam Field است.

برای همیشه در اطراف نشسته بود، و من چیزی در مورد آن فکر نمی کردم. بالاخره تصمیم گرفتم لیستش کنم. من آن را درست در سالگرد پرل هاربر بدون اینکه زمان آن را بدانم فهرست کردم.

من حراج را با 4 دلار شروع کردم و در آخرین لحظه، دیوانه وار شروع به کار کرد. چا-چینگ، چا-چینگ.به قیمت 670 دلار فروخته شد.  من چیزهایی را با پول زیادی فروخته‌ام، اما بیشتر روی آنها سرمایه‌گذاری کرده‌ام.

یکی از دیوانه‌کننده‌ترین تعاملاتی که با خریدار داشته‌اید چیست؟

من یک فنجان تخم مرغ دوتایی فروختم. یعنی یک طرف کوچکتر و طرف دیگر بزرگتر است—هر دو طرف برای تخم مرغ در نظر گرفته شده است. من آن را فروختم و این شخص پاسخ داد و گفت: “این یک فنجان تخم مرغ نیست.” این خیلی بزرگ است که یک فنجان تخم مرغ باشد مگر اینکه یک فنجان تخم دایناسور باشد.” من پاسخ دادم، “این یک فنجان تخم مرغ دوتایی است”. شما آن را برگردانید.” و پاسخ آنها این بود، “من اهل انگلیس هستم، و می دانم که یک فنجان تخم مرغ چگونه است.”

این یک فنجان تخم مرغ نیست.” آنها اصرار داشتند که من چیزی در مورد فنجان تخم مرغ نمی دانم و می خواستند آن را پس بفرستند زیرا آنها از انگلیس بودند و در فنجان تخم مرغ متخصص بودند.

شما به فلزیابی اشاره کردید، پس چگونه به این نتیجه رسیدید. به فلزیابی؟

ژولیت مقصر است. ما در جنگل در عمو باب من بودیم. پاییز بود و برگها تازه ریخته بودند. او کوچک بود، و من فکر کردم که بگذارم او با کلیدهای من بازی کند ایده خوبی است.

من فکر می کنم می دانید داستان به کجا می رود. بعد از یک پیاده روی خوب در جنگل، به پایین نگاه کردم و متوجه شدم که او دیگر کلید من را ندارد. بنابراین من در فیس بوک درخواستی را مطرح کردم، “کسی با فلزیاب، لطفا بیاید و به من کمک کند.” 

این خانم ظاهر شد و یک فلزیاب داشت. بنابراین شروع کردم به پرسیدن سؤالات از او در مورد آن، “چه چیزی می توانید با این چیز پیدا کنید؟ چه کار می کند؟” کنجکاو بودم چون همیشه فکر می‌کردم عالی است.

او به من گفت، “شما می توانید سکه ها و چیزهای قدیمی پیدا کنید.” البته من چیزهای قدیمی را دوست دارم. بنابراین تصمیم گرفتم فلزیاب را امتحان کنم.

من آنلاین شدم و به گروه های فلزیاب در فیس بوک پیوستم. من یک Garrett ACE 250 گرفتم. چند بار اول که بیرون رفتم، واقعا چیز زیادی پیدا نکردم، اما داشتم لذت می بردم. من فکر می کنم این چیزی است که اهمیت دارد.

اولین چیزی که پیدا کردم یک قلع پای بود و بعد یک کلاغ پیدا کردم. عالی بود. اما بعد شروع کردم به پیدا کردن چیزهای جالب مانند سکه‌ها و دکمه‌های قدیمی. 

در همان زمان، در یک دوره دانشگاهی در سخنرانی عمومی شرکت می‌کردم. این بزرگترین ترس من بود. ده سال طول کشید تا مدرک کاردانی ام را بگیرم زیرا نمی خواستم سخنرانی عمومی کنم.

بعد از ده سال، آنها دوره را به صورت آنلاین با گزینه صحبت در مقابل دوربین ارائه کردند. بنابراین من این دوره را گذراندم و فکر کردم، “حرف زدن جلوی دوربین آنقدرها هم بد نیست”. من می توانم این کار را انجام دهم.” 

این زمانی بود که کانال یوتیوب متولد شد. من کانال فلزیاب YouTube Relic Recoverist را راه اندازی کردم. قبل از اینکه Crazy Lamp Lady را شروع کنم، آن را به 70000 یا 80000 مشترک افزایش دادم.

و سپس Crazy Lamp Lady به تازگی از زمین بلند شد. باید اعتراف کنم، من Relic Recoverist را در پشت مشعل قرار داده ام زیرا Crazy Lamp Lady یک شغل تمام وقت است و صورت حساب ها را پرداخت می کند.

آیا دلت برای Relic Recoverist تنگ شده است؟

من این کار را انجام می دهم زیرا از فلزیابی لذت می برم. این یک سرگرمی سرگرم کننده است. شما با هدفون خود به یک مزرعه می روید و تازه در آنجا هستید.

پیدا کردن چیزی در مغازه خرج کردن، برای من مانند پیدا کردن چیزی در یک مزرعه است. مشکل این است که من به احتمال زیاد چیزی را در یک فروشگاه دستفروشی پیدا می‌کنم تا وسط یک مزرعه غول‌پیکر، بنابراین صرفه‌جویی پاداش بیشتری دارد.

احمقانه‌ترین چیز چه بود. هنگام فلزیابی پیدا کردید؟

زمانی که مشغول فلزیابی بودم، توسط چند شرکت حمایت مالی می شدم. Whites Metal Detectors اسپانسر من شد و سپس توسط Garrett Metal Detectors اسپانسر شدم.

زمانی که توسط Garrett Metal Detectors حمایت مالی شدم، این فرصت را داشتم که به سراسر جهان سفر کنم. به ایتالیا، هلند، کانادا و انگلیس رفتم. من چند بار به انگلستان سفر کردم.

زمانی که در انگلستان بودم، یک تستون فرانسوی واقعاً جالب از دهه 1500 پیدا کردم. این یافته مورد علاقه من در کل سفر بود زیرا یکی از اولین سکه های آسیاب شده بود. قبل از آن، همه آنها چکش خوردند.

فکر می‌کنید لحظه‌ای باعث شد کانال YouTube شما مانند قبل منفجر شود؟

من در ابتدا ویدیوهای فروش مجدد خود را در Relic Recoverist به عنوان محتوای پرکننده پست می‌کردم. اما ویدیوها باعث از بین رفتن بازدیدها شدند و من تعداد زیادی مشترک به دست آوردم.

من یک ویدیو در Relic Recoverist منتشر کردم که حتی مربوط به فلزیابی نبود. این زمانی بود که تصمیم گرفتم کانال دیگری به نام Crazy Lamp Lady راه اندازی کنم. من شروع به ارسال چند ویدیو در آنجا کردم. من برای مدتی واقعاً آن را جدی نمی‌گرفتم، اما بعد از آن یک بار دیگر در کانال بانوی چراغ دیوانه پخش ویدیو داشتم.

تقریباً در همان زمانی بود که Curiosity Inc شروع به ارسال مجموعه‌های خانه احتکار شده خود کرد. فکر می‌کنم اتفاقی که افتاد زمانی بود که ویدیوهای آنها پخش شد، ویدیوهای من به نوعی در پیشنهاد آنها بود و با هم باعث تقویت کانال من شد.

بنابراین من حدود 30000 مشترک در یکی دو ماه اول ارسال پست به دست آوردم.

شما هر روز آپلود می کنید. چگونه این کار را انجام می دهید؟ 

قهوه، و من به ریتم رسیده ام. من معمولا یک یا دو بار در هفته خرید می کنم. این فقط به عملکرد من و مغازه هایی که می روم بستگی دارد.

اگر من اعتصاب کنم، گاهی اوقات باید روز سوم بروم. من سفرهایم را به گونه ای برنامه ریزی خواهم کرد که بتوانم به چندین مکان بروم. وقتی می بینید که به مریلند می روم، به این دلیل است که می توانم در یک روز به پنج گودویل مختلف بروم.

این پتانسیل برای فیلمبرداری پنج ویدیو و منبع در پنج مکان مختلف است. وقتی به آدامزتاون می روم، حدود 17 مرکز خرید عتیقه وجود دارد.

روزهای دیگر، مانند سه شنبه، همه لیست هایم را برای eBay انجام می دهم. اگر بتوانم یک روز را ویرایش کنم، می توانم چندین ویدیو را ویرایش کنم.

معمولاً برای ویرایش یک ویدیو 30 دقیقه تا یک ساعت طول می کشد. کل فرآیند من در این مرحله ساده شده است.

در مورد YouTube و Crazy Lamp Lady صحبت می کنیم، چه چیزی در افق است؟ 

احساس می‌کردم در یک مکان گیر کرده‌ایم، بنابراین واقعاً می‌خواستم منشعب شوم. ما قصد داریم یک سفر ماهانه کوچک به اینجا و آنجا داشته باشیم تا مکان‌های جدید را کشف کنیم و چیزهای جدید را بررسی کنیم، زیرا من از رفتن به مراکز خرید عتیقه جدید و دیدن آنچه که آنها ارائه می‌دهند لذت می‌برم—حتی Goodwills جدید. 

<قوی>بزرگترین چالش هایی که شما به عنوان یک فروشنده با آن مواجه هستید چیست؟

من فکر می کنم یکی از بزرگترین چالش ها این است که من یک کانال YouTube دارم و مردم به من به عنوان فروشنده تخفیف می دهند. اکثر مردم نمی دانند که من 12 سال است که دوباره می فروشم.

مدتی است که این کار را انجام می‌دهم و قبل از اینکه یک کانال YouTube داشته باشم، پول در می‌آورم. خوب، کانال یوتیوب موفقیت بیشتری به ارمغان آورد، و من از انجام آن به صورت پاره وقت به انجام آن به صورت تمام وقت تبدیل شدم. 

اگر می توانید به خودتان بگویید، “باید مراقب این باشید یا آن را انتخاب نکنید،” چه توصیه ای به خود می کردید؟

به خود قدیمی‌ام می‌گفتم، “دلگیرش نشو، صفحات کلکسیونر” را نگیر”. و با هوملز زحمت نکشید. آنها ارزشش را ندارند شما برای یادگیری هزینه می کنید، و من این درس را یاد گرفتم.

چگونه با روندها و آنچه مردم می خواهند همراهی می کنید زیرا همه چیز می آید و می رود؟ مجسمه های هومل زمانی محبوب بودند، اما اکنون محبوب نیستند. چگونه می توانید با آن همراه شوید؟

حتی داستان لیوان کارناوال که برای شما بچه ها در مورد غذای بون بون گفتم، که 10 تا 12 سال پیش بود، الان ارزشش را ندارد. قیمت لیوان کارناوال—زمانی که آنها پایین می‌آمدند همین آخری بود، اما شنیدم که آنها برمی‌گردند، اگرچه نمی‌دانم که آیا آنها هرگز تا آخر راه خواهند آمد یا نه.  

اما یکی از راه هایی که من با روندها همراهی می کنم، فروش eBay است. این یک راه عالی برای دانستن آنچه بازار انجام می دهد و نحوه فروش این چیزها است. می‌توانید در “sold,” و می توانید در مورد روندهای مختلف اطلاعات کسب کنید و ببینید چه چیزی می فروشد و چه چیزی نیست. فروش‌های eBay ابزاری واقعاً عالی هستند. 

در ساخت یکی از ویدیوهای شما چه اتفاقی می‌افتد؟ از ابتدا تا انتها، دقیقاً چه کاری انجام می دهید؟

وقتی به مغازه خرج‌فروشی یا مرکز خرید عتیقه‌فروشی می‌روم، معرفی من در ماشینم فیلم‌برداری می‌شود. من آنجا می نشینم و می گویم: “هی، پس امروز در سرقفلی هستیم”.” بعد وارد می شویم، فیلم می گیریم. من دوست دارم در حین فیلمبرداری ویرایش کنم. بنابراین اگر آنچه را که می‌گویم به هم بزنم، کلیپ را دوباره راه‌اندازی می‌کنم. من در قسمت پشتی ویرایش نمی کنم بلکه در قسمت جلویی آن را ویرایش می کنم. وقتی نوبت به ویرایش می‌رسد، همه کلیپ‌ها را در آن قرار می‌دهم و سپس ویرایش کمتری برای انجام دادن دارم.

من سعی می‌کنم در مورد نحوه شناسایی چیزها بسیار مراقب باشم. بنابراین اگر چیزی بگویم، می‌خواهم قبل از اینکه آن را منتشر کنم دوباره آن را بررسی کنم. و، البته، بیرونی. واقعاً همین است. 

من از Final Cut Pro برای ویرایش استفاده می کنم. می‌توانم بگویم که شما واقعاً به Final Cut Pro نیاز ندارید. دلیل اینکه من Final Cut Pro را می‌خواستم این بود که می‌خواستم در صورت نیاز بتوانم چیزها را محو کنم.

من همچنین می خواستم متن شناور قرار دهم و بتوانم متن را جابجا کنم. اما iMovie، اگر مک دارید، می‌توانید همه عملکردها را با iMovie انجام دهید، و رایگان است. 

چگونه با شیشه آشنا شدید؟

من در یک دسته از گروه های فیس بوک هستم که به شیشه اختصاص داده شده است. گروه امپولی مورانو یکی از گروه های مورد علاقه من است. آن‌ها همیشه عکس‌هایی از شگفت‌انگیزترین مورانو در آن گروه ارسال می‌کنند. وقتی آنها آن را پست می کنند، مردم در مورد اینکه چه کسانی آن را مطالعه کرده اند و چه کسانی در مورانو متخصص هستند، نظر می دهند.

و آنها درباره اینکه چه کسی آن را ساخته و تکنیک هایی که برای ساخت آن استفاده شده است صحبت خواهند کرد. آنها همه این اطلاعات را در مورد آن به شما می دهند.

این واقعا برای من ارزشمند بود. درست است، افرادی هستند که متخصص نیستند. اما وقتی برای مدت طولانی در یک گروه هستید، شروع به شناسایی افرادی می کنید که متخصص هستند، و سپس می توانید از آن افراد یاد بگیرید. 

آیا شانس بیشتری دارید eBay، اکنون آن را بخرید، یا حراج زنده برای فروش؟

وضعیت من متفاوت است زیرا برای اجناسم، آنچه می‌خرم و می‌فروشم، طرفدارانی پرورش داده‌ام، و آنها مرا دنبال می‌کنند، زیرا ما علاقه‌ای به هنر، شیشه یا سفال داریم. آن‌ها آنچه را که من در ویدیوهایم انتخاب می‌کنم می‌بینند، و می‌دانند که من آن را برای فروش عرضه خواهم کرد. بنابراین آنها eBay و Whatnot یا Buy It Nows من را دنبال می کنند. من شخصاً شانس بیشتری برای فروش بیشتر اقلامم در حراج دارم. گاهی اوقات، وقتی کالایی دارم که می‌دانم سطح بالاتری دارد، آن را به عنوان «اکنون بخر» می‌فروشم. به فروش آن در حال حاضر یا فروش در حراج با حداقل مبلغی که مایلند برای آن کالا بخرند.

این همیشه توصیه من بوده است. من فکر می کنم ما 54000 دنبال کننده در eBay داریم، بنابراین هر بار که چیزی را لیست می کنیم، به آنها اطلاع داده می شود که یک گلدان شیشه ای هنری یا یک مجسمه را فهرست کرده ایم.

این به ما کمک می‌کند تا فروش بیشتری داشته باشیم، و حراج‌های ما از این طریق توجه بیشتری را به خود جلب کنند.

برای تماشای کل ویدیوی مصاحبه، اینجا را کلیک کنید.

Rate article
FabyBlog
Add a comment