جوی کلاین بنیانگذار و مدیر عامل Inner Matrix Systems است، یک سیستم آموزش مهارت شخصی برای افراد موفق. او نویسنده «ماتریس درونی: اعمال نفوذ هنر» است. علم تسلط شخصی برای ایجاد نتایج زندگی واقعی.” او با مجله Self Magazine، INC.com، Yahoo Finance و NBC مصاحبه کرده است. کلاین رهبران برخی از شرکتهای برتر جهان، از جمله IBM، کوکاکولا، و سازمان بهداشت جهانی را مربیگری کرده است.
در مورد خودتان به ما بگویید.
من یک رزمی کار پرشور هستم. من قبلاً یک رزمی کار رقابتی بودم و چالش تناسب اندام و استراتژی هایی را که همراه با آن شکل از تناسب اندام هستند را دوست دارم. من دیگه رقابت نمیکنم امروزه، من فقط از هنرهای رزمی خود استفاده می کنم تا در فرم واقعا عالی بمانم، ذهن را به چالش بکشم، و انعطاف پذیری عصبی را در مغز تحریک کنم. من عاشق دوچرخه سواری کوهستان و اسکی هستم. تقریباً هر چیزی که در فضای باز فعال باشد، من همه چیز را دوست دارم.
اشتیاق اصلی من تغییر زندگی مردم است. من عاشق ایده ایجاد دگرگونی فوری و توسعه فرمولی هستم که می تواند به کسی کمک کند تا واقعیت خود را کاملاً متفاوت از قبل ببیند. ایجاد آن تغییر پارادایم، جایی که ما فوراً جهان یا واقعیت خود را تغییر می دهیم در حالی که لزوماً هیچ چیز در زندگی ما تغییر نکرده است، به ما امکان می دهد بلافاصله به تجربه جدیدی از زندگی و فرصت های جدید دسترسی پیدا کنیم. من عاشق به چالش کشیدن خودم و انجام هر کاری که بتوانم برای ایجاد آن تغییر پارادایم و تسهیل آن از طریق شرکتی که من می سازم، Inner Matrix Systems، انجام می دهم. این به من الهام میبخشد و من را هر روز ادامه میدهد.
چه چیزی شما را از سایر حرفهایهای رشته خود متمایز میکند؟
فکر می کنم آنچه که من را متمایز می کند سیستمی است که در 20 سال گذشته توسعه داده ام. هر کاری که من انجام داده ام تجربی است. این شرایط واقعی است که در آن ابزارها، تکنیکها و استراتژیهایی که ما از طریق سیستمهای ماتریس درونی پیادهسازی میکنیم، به طور مکرر از نظر کسب نتایج برای افراد تأثیرگذار بوده است.
به عنوان مثال، اگر کسی مدیریت میکند. اضطراب و آنها می پرسند، “چگونه اضطرابم را کم کنم؟ ما فرمولی برای آن داریم که برای صدها، اگر نه هزاران نفر، کارآمد بوده است. اگر کسی غم یا افسردگی را مدیریت می کند، فرمولی داریم که برای هزاران نفر کارآمد است. اگر میخواهید در تجارت موفق شوید و ثروت بسازید، فرمولی وجود دارد که ما بارها و بارها نتایج واقعی را برای مردم به دست آوردهایم.
ما بر یک سیستم آموزشی تکیه می کنیم، نه یک شخص، و این سیستم آموزشی منحصر به فرد است زیرا ما چندین روش را به روشی بسیار عمیق گرد هم می آوریم. من با روش روانشناسی بسیار عمیق مطالعه کردم. ما با یک متخصص مغز و اعصاب آموزش دیده در هاروارد وارد علم عصب شناسی شدیم که به ما کمک کرد تا درک کنیم که چگونه این هنر تمرکز حواس و مراقبه را برای حمایت از افراد در عرصه ایجاد تسلط بر خود یا توسعه شخصی به کار ببریم. ما به واقعیتهای سنتهای باستانی و چگونگی انجام مدیتیشن و تمرینهای تنفسی هزاران سال پیش برای تأثیرگذاری بر تغییرات در سیستم عصبی توجه میکنیم. ما دانش عمیقی در مورد چندین روش مختلف توسعه شخصی داریم که تسلط بر خود را ترویج میکنند و آنها را به گونهای کنار هم قرار میدهند که یکپارچه با یکدیگر کار کنند.
اگر افراد از سیستمهای آموزشی ما استفاده کنند، بسته به نتیجهای که میخواهند به دست بیاورند، نتیجه را تضمین میکنند. اگر به باشگاه می روید و از برنامه غذایی مناسب و رژیم تمرینی مناسب پیروی می کنید، نتایجی را به دست خواهید آورد که دوست دارید در بدن خود به دست آورید، خواه این افزایش قدرت و استقامت باشد یا اگر بخواهید. برای کاهش وزن اگر بخواهید به تسلط شخصی بر ذهن خود و توانایی خود در مدیریت افکار، احساساتی که احساس می کنیم، و طراحی تجربه زندگی که دوست داریم داشته باشیم، به تسلط شخصی بر ذهن خود دست یابید، که به نتایج زندگی ترجمه می شود. ما می خواهیم برآورده کنیم. یک سیستم برای آموزش وجود دارد که. این چیزی است که ما را از بقیه جدا می کند زیرا ما یک سیستم آموزشی خاص داریم که به جای تکیه بر یک فرد منحصر به فرد برای آن نتایج، نتایج را به دست می آورد.
چقدر آیا می توانید در 3 سال آینده به سهم بازار بالقوه برسید؟
این شرکت در این زمان آماده گسترش است. یک علاقه رو به رشد به سرعت در حال رخ دادن است. چالشهای رشد ما در گذشته مربوط به حفظ زیرساختها برای حمایت از مشتریانمان به روشی بیعیب و نقص بوده است. برای من ضروری است که با رشد شرکت، هرگز کیفیت خدماتی را که ارائه میدهیم قربانی نکنیم. سطح لمس و مراقبت بالایی که ما ارائه میکنیم زمانی که شرکت کوچکتری هستید قابل کنترلتر است. مقیاس کردن و حفظ همان سطح کیفیت بی عیب و نقص در خدمات کمی چالش برانگیزتر از زمانی است که بخواهید فقط برای اعداد مقیاس کنید.
من 100% متعهد به حفظ آن استاندارد با کیفیت بالا با رشد و بزرگتر شدنمان هستم. انتخاب برای رشد یک انتخاب تدریجی است تا اطمینان حاصل شود که استانداردهای کیفیت خود را حفظ می کنیم. من تمرکز طولانی مدت دارم. من کاملاً قصد دارم این کار را در 20، 30، 40 سال دیگر انجام دهم. ما یک برنامه بازی طولانی مدت داریم که در آن به دنبال رشد بسیار بزرگ در طول زمان هستیم و مطمئن شویم که شرکت را به درستی رشد می دهیم. انتظار می رود که ما بین 30 تا 100 درصد سالانه رشد داشته باشیم که هنوز هم رشد بسیار تهاجمی است. ما در چند سال گذشته با این سرعت رشد کردهایم، اما من فکر میکنم که شروع به کاهش کیفیت کردهایم تا سریعتر از آن رشد کنیم. من فکر می کنم که ما به مرور زمان شروع به کسب سهم بازار خواهیم کرد تا مطمئن شویم که بی عیب و نقص محصول و خدمات را حفظ می کنیم.
مهم ترین بخش این بود سفر حرفه ای شما؟
مهمترین بخش سفر من درد بوده است. وقتی به عقب نگاه میکنم به این که چرا امروز در اینجا هستم و چه چیزی این اشتیاق را برای توسعه شخصی و تلاش برای این ایده از تسلط شخصی و تحقق پتانسیلهای یک فرد ایجاد کرده است، به این دلیل است که در سالهای جوانیام، در بسیاری از موارد بودم. از درد و رنج روشها و روشهای سنتی برای من راهی برای خروج از آن فراهم نمیکرد. من در آندوور، کانزاس، شهر کوچکی خارج از ویچیتا بزرگ شدم، و به مربیانی که بتوانند از من برای ایجاد و رسیدن به رویاهایی که میخواستم در زندگی بدانم، حمایت کنند، دسترسی نداشتم. وقتی در آن دردهایی قرار می گیرید که به نظر می رسد زندگی دیگر اهمیتی ندارد، این انگیزه بزرگی برای امتحان چیزهای جدید است. شما از تلاش و شکست نمی ترسید زیرا احساس می کنید چیزی برای از دست دادن ندارید.
این انگیزه برای رهایی از درد وجود دارد که اقدام من را به روشی بسیار تهاجمی سوق داد. اما از طرف دیگر، من از شکست نمی ترسیدم. من نمی ترسیدم چیزی را از دست بدهم زیرا تصورم این بود که چیزی برای از دست دادن ندارم. بنابراین این مکان واقعاً قدرتمندی برای خلق کردن، یادگیری و رشد کردن است. وقتی شروع به دیدن نتایج کردم، شروع کردم به ترک آن درد و ناراحتی که خودم میدانستم، و سپس شروع کردم به درک آنچه در زندگی ممکن است. من هرگز به عقب نگاه نکردم.
اگر به خاطر چالشهایی که در زندگیام میشناختم، بهویژه در سنین پایینتر، نبود، اشتیاق و اشتیاق برای انجام کاری که امروز انجام میدهم را نداشتم. چیزی که امروز مرا نگه می دارد سطح رضایتی است که می دانم. وقتی ابزاری را به کسی می دهم که یا چالشی را برای خودش از بین ببرد، یا درد و رنجی که ممکن است در درونش باشد، یا رویایی دارد که می خواهد برآورده کند، من بخشی از حمایت از او در تحقق آن رویای شخصی خواهم بود. برای خودشان و تبدیل آن به واقعیت. همه چیز به آن لحظه شخصی من برمی گردد که در آن توانستم آن را برای خودم انجام دهم و معنای آن را درک کردم، و اکنون این چیزی است که احساسات امروز من را به حرکت در می آورد.
چه چیزهایی هستند. بهترین و بدترین خریدی که تا به حال انجام داده اید؟
بدترین خریدی که انجام دادم—و این درس بزرگی برای من بود— زمانی بود که من در آن زمان با دوست دخترم در تعطیلات بودم، و ما درگیر یک اشتراک زمانی تعطیلات شدیم. به نظر می رسید در آن زمان کاری انجام شود. به یاد دارم که از این خرید بسیار هیجان زده بودم و حدود 30000 دلار برای این اشتراک زمانی خرج کردم. وقتی به خانه رسیدم و سعی کردم از محصول و خدمات آنطور که در نظر گرفته شده است استفاده کنم، متوجه شدم که طعمه و سوئیچ است. چیزهایی که به من گفتند این بود، آن چیزی که بود نبود.
نکته مهمی که من از آن یاد گرفتم این بود که قرارداد را بخوانم و تأیید کنم آنچه را که میخرید همان چیزی است که میخرید. من همیشه می خواهم به بهترین افراد اعتقاد داشته باشم. به خصوص وقتی جوان تر بودم، فکر می کردم اگر کارهای بزرگی برای مردم انجام دهید، افرادی را جذب می کنید که کارهای بزرگ برای شما انجام می دهند. این درس سختی است، اما درس بزرگی که در اطراف آموخته شده است، همه بهترین علاقه شما را در ذهن ندارند، و برخی از افراد در حال پیشرفت نیستند. من هنوز این اشتراک زمانی را دارم و هرگز از آن استفاده نمی کنم. اساساً فقط پولی است که در توالت ریخته می شود. اما من یک درس بزرگ از آن گرفتم.
بهترین خریدی که تا به حال انجام دادم ماشین اسپرتم بود که امروز سوار آن شدم. دلیل اینکه این بهترین خرید من بوده است این است که عاشق سریع رفتن هستم. این یکی از اشتیاق من است. من همیشه ماشین های سریع داشتم. من در گاراژ بزرگ شدم، موتورها و موتورها را بازسازی کردم، ماشینهایم را تنظیم کردم و خودم آنها را تعمیر کردم. از بچگی همیشه آرزو داشتم جگوار یا فراری یا لامبورگینی یا ماشینی از این دست داشته باشم. یادم می آید که به نمایندگی ها رفتم و با طناب به آنها نگاه کردم و اجازه نداشتم به آنها دست بزنم. این برای من یک چیز دست نیافتنی بود که من بزرگ شدم. ما خیلی فقیر نبودیم. به اندازه کافی داشتیم ما همه چیزهایی را که نیاز داشتیم داشتیم، اما به هیچ وجه مرفه یا ثروتمند نبودیم. ایده داشتن چنین ماشینی برای من غیرممکن به نظر می رسید و این رویایی بود که در کودکی داشتم.
این معیار یا هدفی بود که برای اولین بار شرکتم را شروع کردم. وقتی ماشین را خریدم— جگوار F-Type R — من آن را نو خریدم، دقیقاً در نمایشگاه. در آن زمان این ماشین اسپرت رویایی من بود. چیزی که برای من معنی داشت و هر بار که امروز با آن رانندگی می کنم برای من نمادی است این است که هر چیزی ممکن است. از این که چگونه بزرگ شدم و سپس واقعاً کار کردم تا اشتیاق خود را به یک تجارت بادوام تبدیل کنم، میدانم چه چیزی ممکن است، و این ماشین یکی از راههایی است که روزانه آن را به خودم یادآوری میکنم. به علاوه، من واقعاً عاشق رانندگی هر روز آن هستم. فاکتورهای سرگرم کننده و تحقق آن بسیار عالی هستند.
چه چیزی بیش از حد وقت شما را می گیرد؟
مورد علاقه من کاری که من آن را دوست دارم، به قول من، بودن در سنگر مردم است. زمانی که من در یک برنامه یا سمینار آخر هفته با افراد کار می کنم یا با یک مشتری انفرادی کار می کنم، آنها چالش ها یا رویاهای خود را برای من به ارمغان می آورند که آرزوی ایجاد آنها را دارند. من فقط دوست دارم از مردم حمایت کنم تا این اتفاق بیفتد. به همین دلیل است که من همه کارها را انجام می دهم.
اما همانطور که شرکت رشد میکند و ما به مقیاسپذیری ادامه میدهیم، من زمان زیادی را صرف امور تجاری و کارهای اداری میکنم، کارمندان را افزایش میدهم، در مورد فناوری و ایجاد وبسایتها و اهمیت آن، و بازاریابی و غیره میآموزم. این یک نیاز است لازم است. من باید مانند هر کارآفرینی در آن خوب باشم. اما این علاقه/خواست من نیست. بزرگترین ارزش و اشتیاق شخصی من حضور در صحنه، تغییر دادن زندگی گروهی از مردم، یا کار یک به یک با آنها در مربیگری شخصی است. این نقطه شیرین من است و کاری است که دوست دارم انجام دهم. در حال حاضر، من بسیاری از کارهای پشت صحنه را نیز انجام می دهم که اتفاقاً همان چیزی است که شرکت در حال حاضر به آن نیاز دارد. اما من فعالانه برای ایجاد یک تیم عالی کار می کنم تا بسیاری از این چیزها را برای شرکت به پیش ببرم تا بتوانم در موقعیت شیرین خود زندگی کنم و کمی بیشتر به جلو حرکت کنم.
چه سه توصیه به دانشجویان/صاحبان کسب و کارهای نوپا که می خواهند در حوزه کاری خود کارآفرین یا رهبر شوند، می کنید؟
بزرگترین توصیه ای که می توانم بکنم این است که یک مربی پیدا کنم. این تا حد زیادی سودمندترین کاری است که می توان انجام داد. و ابتدا به دنبال پول نباشید. به دنبال ایجاد استعداد خود باشید وقتی به گذشته نگاه میکنم که چرا توانستم یک شرکت موفق بسازم، شرکتی که سال به سال رشد میکند و تقریباً در 20 سال گذشته این کار را انجام دادهام، به این دلیل است که در سالهای قبل، من به دنبال این نبودم که پول درآوردن. این در بالای ذهن من نبود.
وقتم را داوطلبانه گذاشتم. تقریباً به همه چیز بله گفتم و برای کاری که انجام دادم دستمزد دریافت نکردم. من دستیار شخصی چند تن از مربیانم بودم که سازمانهای بینالمللی را اداره میکردند که به هزاران و هزاران نفر خدمت میکردند و میلیونها دلار درآمد داشتند. من به عنوان دستیار شخصی آنها، باید در کنار آنها باشم. من باید ببینم که آنها چگونه شرکت خود را اداره می کنند. من باید ببینم آنها چگونه رفتار می کنند. صبح با آنها از خواب بیدار شدم. من برای آنها صبحانه سرو کردم و آنها را برای جلساتشان آماده کردم. من در آن زمان تقریباً مثل یک پرستار بچه بودم، کارهای خانه داری را انجام می دادم، رختخواب را عوض می کردم و چمدان ها را جمع می کردم، و همه این چیزهای نه چندان جذاب، اما برای من قیمتی نداشت. من سالی ده ها هزار دلار می دادم تا با آنها سفر کنم و از آنها حمایت کنم و بتوانم این نقش را بازی کنم، که هرگز حتی یک ریال هم برای آن دستمزد نگرفتم. من کارهای عجیب و غریب انجام دادم تا بتوانم این فرصت را با برخی از مربیانم داشته باشم. اما این بهترین تحصیلی بود که می توانستم داشته باشم، زیرا می توانستم زندگی این افراد را بکنم و نفس بکشم و از نزدیک ببینم که چگونه آنها چیزی را که در موقعیت ها و سناریوهای دنیای واقعی به وقوع پیوستند، انجام دادند.
اگر کسبوکاری دارید که به طور بالقوه به آن علاقه دارید یا چیزی دارید که میخواهید وارد آن شوید، کسی را در آن زمینه پیدا کنید که آن را به روشی ارزشمند و عالی انجام میدهد و هر کاری میتوانید انجام دهید تا از پس آن بربیایید. طرف آنها، برای دسترسی به شرکت، وارد درب شوید و خود را در موقعیت هایی قرار دهید که بتوانید استعدادها را بیاموزید و شکوفا کنید. در ابتدا پول را فراموش کنید. استعداد خود را بسازید و مجموعه مهارت های خود را توسعه دهید. به انجام کارها و کارهایی که ممکن است فوق العاده سرگرم کننده یا جذاب نباشند، بله بگویید. اگر این رویکرد را در پیش بگیرید، پول به دست می آید. اما اگر پول تنها چیزی است که برای آن رانندگی می کنید، ممکن است در نهایت به عنوان یک کارآفرین شکست بخورید زیرا این سخت ترین کاری است که تا به حال انجام خواهید داد. کسانی که موفق میشوند این کار را انجام میدهند زیرا اشتیاق و هدف و چشماندازی بزرگتر از خودشان (یا هر مبلغ دلاری) دارند که رفتار و کردار آنها را هدایت میکند. و احتمالاً سالهای زیادی پیش از اینکه از بین برود، کار نمیکند. شماره یک یافتن یک مربی و قرار دادن آن در اولویت اصلی خود برای یادگیری و رشد در ابتدا است.
توصیه دوم این است که به طور مداوم در مورد رشته ای که می خواهید در آن تسلط داشته باشید و می خواهید در آن باشید آموزش دهید. این به این معنی است که هفته ای چندین کتاب در مورد موضوعاتی بخوانید که برای تسلط بر فضایی که می خواهید در آن کار کنید ضروری است. زیرا اگر شما&rsquo موفق خواهید شد، شما باید در آن کار بهتر از افراد دیگر باشید، و تنها راهی که میخواهید این کار را انجام دهید، توسعه است. برنامه ای برای آموزش مداوم تنظیم کنید. من هنوز هم امروز خودم را آموزش میدهم و روی یک رژیم آموزشی ثابت برای یادگیری، رشد و تغییر مداوم هستم.
بعد سومین کار مراقبت از بدن است. اطمینان حاصل کنید که در تغذیه خود شماره گیری می کنید، مطمئن شوید که تمرینات حرکتی خود را شماره گیری می کنید، و هر کاری که می توانید انجام دهید تا در سلامتی بی عیب و نقص باشید. اگر از سلامتی بی عیب و نقص برخوردار نیستید، انرژی لازم برای هدایت نتایج و انعطاف پذیری لازم برای مدیریت سطح استرس را نخواهید داشت که فرد برای استثنایی بودن در هر تلاش کارآفرینی باید مدیریت کند. بنابراین، توصیه سوم این است که مراقب خود باشید. سلامت جسمانی خود را در اولویت قرار دهید زیرا اگر سلامتی خود را نداشته باشید، نمیتوانید چیزهایی را که باید انجام دهید انجام دهید.
بسیاری از مدیران ارشد شرکت ها و کارآفرینان تنها به این دلیل شکست می خورند که بدن نمی تواند نیازهای آنها را برآورده کند. وقتی 18 یا 21 یا 25 ساله هستیم، شاید این موضوع چندان مهم به نظر نرسد، اما به سرعت به اهمیت آن پی میبریم. هر چه زودتر وارد این روالهای خوب شویم، زودتر این فقط سبک زندگی ماست و چیزی نیست که بعداً مجبور به اصلاح آن شویم.
چه کسی تحت تاثیر قرار گرفته شما بیشترین چیزی را که آنها انجام داده اند دارید؟
افرادی که من بیشتر از آنها الهام گرفته و مطالعه می کنم از نسل کسب و کار قدیمی تر هستند. کار و زندگی کسی که من مطالعه می کنم دیل کارنگی است. او نه تنها در کسب و کاری که در آن زمان ساخته بود موفق شد، بلکه تقریباً یک صنعت را تعریف کرد و از طریق شرکت فولاد کارنگی که ساخته بود، جهان را آنطور که می شناخت شکل داد. او همچنین گام بعدی را برداشت و روی نشان دادن اصولی که برای ایجاد آن نتایج و آن نتایج به کار گرفته بود، به مردم نشان داد.
افراد دیگری که من به آنها نگاه می کنم کهن الگوهایی مانند دالایی لاما و اپرا وینفری هستند، زیرا آنها وظیفه خود را برای بهتر کردن زندگی مردم قرار داده اند. آنها هر روز از خواب بیدار می شوند و می پرسند “چگونه می توانم تأثیر بگذارم و تأثیر بگذارم و جهان را کمی بهتر کنم؟” من فکر میکنم که امروز به آن سطح از خودگذشتی یا اشتیاق برای بهتر کردن جهان بسیار نیاز است. دیدن افرادی که در آن سطح از تاثیر و نفوذ رانندگی می کنند برای من الهام بخش است.
وقتی واقعاً سخت است، چه چیزی شما را به ادامه راه سوق میدهد؟
افرادی که بیشتر دوستشان دارم و به آنها اهمیت میدهم، چیزی هستند که مرا در چالشبرانگیزترین زمانها نگه میدارند. ارزش پیشنهادی در طول سالها از زمانی که شرکت را راهاندازی کردیم تا کنون تغییر کرده و تغییر کرده است، زیرا در آغاز، یک نیروی محرکه حاد به سادگی زنده میماند و مطمئن میشود که کسبوکار آن را به وجود میآورد. شما باید قبوض خود را بپردازید و باید بتوانید به نیازهای خود رسیدگی کنید.
از آنجایی که این شرکت در طول زمان موفق شده است، من الان در جایی هستم که مجبور نیستم کار کنم. من این کار را انجام میدهم زیرا کاری که انجام میدهم برایم بسیار معنادار است و کاری را که انجام میدهم دوست دارم. من می خواهم پس بدهم، در زندگی مردم تغییر ایجاد کنم و سهم مثبتی در جهان داشته باشم. وقتی همه چیز چالش برانگیز می شود، آن صدای کوچکی در پشت ذهن شما وجود دارد که می گوید: “آیا می خواهم اینقدر سخت کار کنم؟” آیا واقعاً نیاز به این همه تلاش دارم؟” سپس مردم به من یادآوری می کنند که به کاری که ما انجام می دهیم متکی هستند. من به سراغ مشتریانی می روم که به آنها خدمت می کنیم و به روشی که از آنها حمایت می کنیم تا سطح زندگی خود را ارتقا دهند و اینکه چگونه آنها از جهاتی به سازمان متکی هستند تا آن را برای خود تحقق بخشند، هم از نظر از بین بردن رنج و هم تحقق رویاهایشان. p>
اما افرادی که بیشتر در مواقع چالش برانگیز به سراغشان می روم، افرادی هستند که بیشتر از همه دوستشان دارم. من به روشی که می توانم از خانواده ام حمایت کنم فکر می کنم. به دوست دخترم فکر میکنم من به تیمم در دفتر فکر می کنم. من به مربیانی فکر می کنم که به معنای واقعی کلمه برای امرار معاش و رفاه خود به سازمان متکی هستند. و وقتی به این فکر میکنم که آنها را ناامید کنم یا تمام تلاشم را انجام ندهم تا مطمئن شوم که موفق میشوند—ترک کنم یا تکیه نکنم و پشتکار نداشته باشم و موفق نشم—به سادگی یک گزینه نیست. هنگامی که نتیجه تبدیل به یک امر ضروری می شود، و شما احساس می کنید که با هدف نتیجه ای که در آرزوی آن هستید ارتباط دارید، چشم اندازی که در آرزوی آن هستید همانطور که باید رخ دهد، باید رخ دهد. وقتی این اتفاق میافتد.
امروز، افرادی که دوستشان دارم و به آنها اهمیت میدهم، مهمترین در زندگی من هستند. آنها هستند که مرا هر روز ادامه می دهند. وقتی شرایط چالش برانگیز است، میخواهم هر کاری که میتوانم برای حمایت و خدمت به آنها انجام دهم و ناامیدشان نکنم. این به من ادامه می دهد و به من این توانایی را می دهد که تقریباً با هر چیزی روبرو شوم.
مردم چگونه باید با شما ارتباط برقرار کنند؟
بهترین راه برای ارتباط با من از طریق دو وب سایت من است – InnerMatrixSystems.com و JoeyKlein.com