Intrapreneur در مقابل کارآفرین؟ با مثال توضیح داده شد

آیا تا به حال فکر کرده اید که تفاوت بین کلمات کارآفرین و کارآفرین داخلی چیست؟ علیرغم این واقعیت که هر دو اصطلاح صداهای مشابهی دارند، معانی آنها یکسان نیست.

اجازه دهید قبل از شروع کار واضح بگوییم: هم یک کارآفرین و هم یک کارآفرین داخلی ویژگی های مشابهی دارند. 

کارآفرین شخصی است که کسب و کاری را بر اساس ایده‌های خلاقانه راه‌اندازی می‌کند یا ابتکار عمل می‌کند.

آنها همچنین کسب و کار خود را اداره می کنند. در حالی که یک کارآفرین داخلی نماینده شرکتی است که در یک شرکت بزرگتر و همچنین ایجاد چیزها، خدمات، فرآیندها و غیره جدید را بر عهده دارد.

به طور خلاصه، کارآفرینان داخلی برای یک شرکت کار می کنند، در حالی که کارآفرینان شرکت خود را راه اندازی، تأسیس و رشد می دهند.

هر کدام به روحیه کارآفرینی مانند یافتن امکانات و اجرای تکنیک‌های سودمند برای سرمایه‌گذاری بر روی آن‌ها نیاز دارند، اما شکل‌های مختلفی دارند.

حالا که این کار از بین رفته است، اجازه دهید’ در این موضوع عمیق‌تر شوید و هر عنوان را با مثال‌هایی با جزئیات بسیار بیشتر درک کنید.

Intrapreneurship

نیمی از این کار، کارآفرینی داخلی و کارآفرینی داخلی را جذاب می‌دانند.

این به این دلیل است که آنها تمام مزایایی را دریافت می کنند که ارزش پاداش را دارند: سناریوهای یادگیری، فرصت ها، شبکه سازی، نوآوری، خلاقیت، دیده شدن، پاداش ها و خیلی چیزهای دیگر. 

و در نهایت، همه سناریوهای ذکر شده در بالا تقریباً هیچ خطری ندارند.

به این معنی که فرد آزاد است بدون هیچ گونه خطر خاص از دست دادن پول یا ورشکستگی یا هر شکست دیگری که منجر به از دست دادن پس انداز شود، نوآوری و بداهه نوآوری کند. 

این تفویض ریسک از سوی فرد به نهادی که در آن حضور دارد، بیشترین جذابیت را برای چنین کارآفرینان داخلی دارد.

بسیاری از مردم یا دارای سرمایه کافی، چنین ریسک پذیری نیستند یا به سادگی چنین زمینه هایی برای سرمایه گذاری ندارند. همچنین، چنین فعالیت هایی زمان بر هستند.

زمان مهم ترین عامل در نوآوری است. تحقیق و توسعه نقش کلیدی و حیاتی را برای هر گونه کشف جدید فرآیندها یا محصولات ایفا می کند. بسیاری از افراد به دلایل شخصی بسیاری دوست دارند بدون تنش یا بدون نگرانی انجام چنین فعالیت هایی را انجام دهند. که یک کارآفرین داخلی یکی از افرادی است که به عنوان یک منبع کلیدی در شرکت در نظر گرفته می شود.

کارفرما اهمیت ایجاد مزیت رقابتی نسبت به صنعت را می داند و فقط نوآوری مداوم می تواند این کار را انجام دهد. 

چنین کارآفرین داخلی نه تنها ارزشمند است، بلکه بسیار مورد توجه و در سلسله مراتب قرار می گیرد. او مستحق یک رقم حقوقی درجه یک، مزایای نخبگان و همه انعطاف‌پذیری لازم برای عدم تمرکز بر سود پولی و فقط تمرکز بر سود فکری است. زمانی که کارفرما به شما توجه می کند، یک کارآفرین داخلی دارای اهرمی است. او به راحتی قابل تعویض نیست یا نمی توان به راحتی با او آشنا شد. 

نکات کلیدی یک کارآفرین داخلی

یک کارآفرین داخلی یا فکر کردن به تبدیل شدن به یک کارآفرین داخلی کار آسانی نیست.

باید فکری جدی پشت سر گذاشت. برای اینکه به خوانندگان خود کمک کنیم روند را به راحتی طی کنند، نکات کلیدی را برای تصمیم گیری برای کارآفرینی در نظر گرفته ایم.

به یاد داشته باشید، همه به سوالات زیر محدود نمی شود. اما این اشاره‌ها در یک فرآیند تفکر عادی شفافیت را ارائه می‌دهند.

آیا می‌توانم به تنهایی منابع را مدیریت کنم یا به پشتیبانی نیاز دارم؟

همانطور که در بالا گفته شد، سوال کلیدی این است که تصمیم بگیرید چند منبع و از کجا می خواهید. آیا مدیریت آنها به تنهایی آسان خواهد بود یا به پشتیبانی بیشتری نیاز دارید که یک شرکت از قبل تأسیس شده می تواند ارائه دهد؟

امنیت در مقابل استقلال. چه چیزی را انتخاب کنید؟

آیا به یک شغل مطمئن با درآمد ماهانه ثابت نیاز دارید یا دوست دارید آب را آزمایش کنید و به ماجراجویی بروید؟ رفتن به یک ماجراجویی به معنای عدم درآمد پایدار یا شاید برای مدتی بدون درآمد است، اما همانطور که در امور مالی می گویند: ریسک بالاتر، بازده بیشتر. 

یک شغل مطمئن به معنای کارآفرین داخلی است. 

تحمل و اشتها برای مدیریت ریسک‌ها. شجاعت یا حماقت؟

سومین سوالی که باید بپرسید این است که آیا اشتهای ماجراجویی دارید؟ ریسک نام بازی است.

آیا اشتهای تحمل فشار و مدیریت مسئولیت های اضافی را دارید؟

آیا این شما را هیجان زده می کند یا شما را می ترساند؟

اینها برای یافتن هدف کلیدی شما ضروری هستند.

آغوش گرفتن از تغییرات یا پیمایش در آبهای ثابت. ترجیح؟

بسیاری از مردم با فرهنگ سازمانی مشکل دارند.

آنها با هنجارهای موجود سازگار نیستند و دوست دارند مسیر خود را هموار کنند. و برخی از مردم تا زمانی که آزادی و فضای بازی با فرهنگ‌های موجود را داشته باشند، اهمیتی نمی‌دهند.

اگر می خواهید به جای ایجاد فرهنگ و تحمل دردسر انگیزه دادن به دیگران، بر مهارت خود تمرکز کنید، پس کارآفرینی داخلی برای شما مناسب است.

شرکت‌های واقعی که کارآفرینی داخلی را در خود جای داده‌اند

برای کمک به شما در توضیح بیشتر موضوع، هیچ چیز بهتر از ذکر نمونه‌های واقعی از شرکت‌هایی نیست که منابع کافی برای خلاقیت دارند و با چنین کارآفرینان داخلی پیشرفت می‌کنند. 

Alphabet/Google

آیا می‌دانستید Gmail در نتیجه یک کارآفرینی داخلی ایجاد شده است؟

آره اینجوری بود. خالق آن Paul Buchheit به طور مستقل و انحصاری مسئول ساخت ابزار برنامه ایمیل بود و از منابع گسترده شرکت بزرگ بهره برد تا در صورت نیاز آن را مقیاس کند. 

Apple and Macintosh

حتما بارها در مورد چگونگی پیدایش مکینتاش شنیده اید.

این نمونه بارز کارآفرینی داخلی است.

کل سازمان ایجاد شده توسط استیو جابز افسانه ای بر اساس یک فرهنگ و بر اساس کارآفرینان داخلی ساخته شده است. آنها کامپیوتری را توسعه دادند که در آن زمان مایکروسافت را که غول بزرگی بود در اختیار گرفت. 

متا (قبلاً فیسبوک)

متا به کارمندان خود انگیزه داد تا فراتر از شرح وظایف معمولی خود بروند و هر کاری که می خواهند انجام دهند. و نتیجه؟

دکمه لایک که هنگام لایک کردن ویدیوها به‌طور معمولی روی آن کلیک می‌کنیم، نمونه اولیه‌ای بود که بر روی یکی از هکاتون‌های سازمان‌دهی شده شرکت ساخته شده بود. بدون منابع فراوان شرکت ممکن نبود.

کارآفرینی

برای جسورانی که دوست دارند ماجراجویی های خود را با سرعت خود شروع کنند، زمان خود را با آزادی خود آغاز کنند و روزی رهبران بازار باشند، کارآفرینی برای آنها مناسب است. بر اساس یک ایده فردی و بر اساس آن یک کارآفرین است.

این اصطلاح به ویژه در سال همه‌گیری، زمانی که زمان راه‌حل‌های نوآورانه را طلب می‌کرد، بسیار محبوب شده است. مردم قدم برداشتند و فراتر از جعبه فکر کردند.

در این سمت از کیک، کارآفرین به یک ایده کاملاً جدید فکر می کند و وارد یک سرمایه گذاری می شود که پر از خطرات، مسئولیت ها و عدم اطمینان است.

محصول یا خدماتی که او قصد ارائه آن را دارد یک ضربه در تاریکی است، اما او می داند که چه کاری انجام می دهد و این چالش را به طور جدی انجام می دهد. 

با ارزش بودن برای جامعه

یک کارآفرین برای جامعه و اقتصاد به طور کلی ارزشمند است. او در نهایت به ایجاد شغل برای کشور می پردازد.

او همچنین خطرات را کاملاً واضح مدیریت می‌کند و مسیری را در پیش می‌گیرد که می‌تواند به دیگران انگیزه دهد و چراغ امیدی برای بقیه باشد.

یک مفهوم جدید چیزی است که برای این فرد مهم است. فرصت همیشه وجود دارد و کارآفرین از این فرصت استفاده می کند و برای مدیریت زمان، انرژی و منابع برای انجام وظیفه کار می کند.

او به چشم انداز خود ایمان دارد و مأموریتی را تعیین می کند که دیگران را ترغیب می کند تا به او بپیوندند.

نکات کلیدی یک کارآفرین

در زیر به طور خلاصه برخی از موارد ذکر شده است. نکات کلیدی مورد نیاز برای یک کارآفرین برای اینکه خود را چنین بشناسد. هر فردی که شرایط زیر را داشته باشد می تواند کارآفرین شود.

هیچ محدودیتی وجود ندارد و نمونه‌های فراوانی از دستیابی افراد به غیرممکن‌ها وجود دارد. 

یک بار دیگر باید بیان کرد که هنگام تصمیم‌گیری در مورد نقش خود، اهتمام لازم و احساس شدید خودآگاهی لازم است.  

مفهومی جدید – یک آغازگر

یک ایده منحصر به فرد، هسته اصلی کارآفرینی است. اراده برای شروع و رانندگی بسیار نزدیک است.

وقتی فردی می داند که ایده یا اجرای کاری را دارد که قبلا انجام نداده است، در آن زمان است که شروع به فکر کردن مانند یک کارآفرین می کند.

شناسایی و سپس استفاده از فرصت

دریافتن هر فرصتی نیز برای چنین فردی کلیدی است. همانطور که توسط خردمندان در طول قرن ها بیان شده است، فرصت ها به ندرت دو بار به دست می آیند، و کارآفرین در به دست آوردن چنین فرصت هایی تردید ندارد.

او کار خود را آغاز می کند و به پیش می رود. 

با عدم قطعیت و نوسانات

داشتن اشتها برای خطرات و تحمل محیط های نامطمئن نیز کلیدی است. Survival نام بازی است و یک کارآفرین می‌داند که نوسانات، نحوه عملکرد بازارها است.

او صبور است، می داند چگونه موقعیت ها را به نفع خود کار کند و سپس به مرحله بعدی می رود.

مسئول شرکت و دیگران است

او فردی مسئول است او مسئول شرکت ایجاد شده خود و هر فردی است که تصمیم گرفته است در راه رسیدن به چشم انداز و ماموریت خود به راه او بپیوندد.

او مسئولیت شغل، سود و نحوه ارائه بهترین فرهنگ و محیطی که وجود دارد را بر عهده می گیرد. 

نمونه هایی از زندگی واقعی کارآفرینان

پیروی از شرکت ها چیزهای جدید و نوآورانه ای را به ارمغان آورد. بازار و موفق شد نه تنها رهبران بازار باشد، بلکه مغناطیسی برای ارزش افزوده و خدمات آنها باشد. 

Whatsapp

برنامه پیام‌رسانی به برنامه کاربردی برای مشاغل و مشاغل تبدیل شده است. ارتباط شخصی این برنامه از یک استارتاپ به یک شرکت میلیارد دلاری تبدیل شد که از تصاحب آن سود برد.

Uber

Uber، برنامه رانندگی که صنعت حمل و نقل را مختل کرد نیز تنظیم شد. توسط کارآفرینان این روش کار صنعت را تغییر داد و به چیزی دست یافت که قبلاً هرگز ممکن نبود. 

مایکروسافت

یک هیولای جهانی اکنون یک استارتاپ توسط بیل گیتس با گروه کارآفرینانش بود.

آنها با معرفی سیستم عامل های رایانه ای که در سراسر جهان بر روی تقریباً بیش از نیمی از رایانه های شخصی و حرفه ای کار می کنند، اختلالی در جهان ایجاد کردند.

Rate article
FabyBlog
Add a comment